============================================================
منهاج سراج (ص 445) سلطان به ديار لكهنوتى لشكر كشيد (در سال 623) و غياث الدين عوض خلجى را به اطاعت خود درآورد و در سال 623 عازم رنتهور گرديدر و آن قلعه را متصرف شد و در سال 624 به سوى قلعهآ مقدور رفت كه از ناحيه سوالك بود و آن را فتح كرد و در سال 625 آچه وملتان بدست او افتاد (ص 444 و 447)، و ملك ناصرالدين قباجه در جمادى الاخرى 625 خود را در پتجاب غرق كرد و ملكهوه سنان الدين جنيسر والى ديول و سند بخدمت سلطان آمد چون مترجم از ناصرالدين پسر سلطان و كارهاى او نام مى يرد معلوم ميشود كه و سالهاى اقامت او در دربار ايلتتمش پيش از سال 626 كه سال مرگ ناصر الدين استه بوده است. از سوى ديگر مترجم از آمدن رسول خليفه به دربار ايلتتمش (دوشنبه 22 ربيع الاول سال 626) كه واقعهآ بسيار مهمى بوده است سخن نمى گويد و از اينجا برمى آيد كه ترجمه كتاب پيش از سال 626 بوده است.
آقاى ايرج افشار در مقتمهآ چاپ صيدنآ فارسى (ص 25) مى گويد كه آقاى نذير احمد از دانشمتدان هند در مجلهآ ايندو ايرانيكا ترجمهآ فارسى صيدنه را از سال 11ع هجرى دانسته است و اولمان در كتاب طب در اسلام (ليدن 1970) سال 625 را سال ترجمة كتاب گفته است اما اولمان اين مطلب را از بوريج (در مجله پادشاهى آسيائى سال 1902) نقل كرده است و من اكنون به اين دو مأخذ دسترسى ندارم تا دلايل دو محقق مذكور را بر رسى كنم و آنچه مى توانم بگويم اين است كه سال 625 به دلايلى كه مذكور افتاد به حقيقت نزديكتر است زيرا در سال 611 هنوز چنگيزخان عازم ماوراء النهر نشده بود و اهل دانش آن ديار و ديار خراسان هنوز از اوطان خود نگريخته بودند ترجمهآ فارسى صيدنه با همت و تصحيح ايرج افشار و منوچهر ستوده در سال 1358 از روى پنج نسخه در دو جلد در تهران منتشر شد و بر آن مقدمه اى با 120 صفحه فهارس مختلف كه به دقت تنظيم شده است افزودهاند. مصححان داروها را شماره گذارى كردهاند كه 819 شماره است و شمارهآ آخرى ينتون است (ص 736). مصجحان در تصحيح خود از متن نسخدآ عربى نيز استفاده كردهاند من مواضع افتاده از نسخه اصل عربى را به پيروى از كريوف (مترجم صيدنه به روسى) با مواضع مطابق آن در ترجمهآ فارسى پر كرده ام و در اين مواضع از سه نسخة عكسى ترجمه فارسى كه در حين تصحيح در دست من بود استفاده كردم. متن فارسى چاپى وه افشار در همان زمان به چاپ مى رسيد كه من به تصحيح متن عربى مشغول بودم وبهمين جهد جهت نتوانستم از آن استفاده كنم. سه نسخهآ فارسى كه من استفاده كردهام چنين است: 1. نسخهآ كتابخانهآ عمومى شهر مغنيسا واقع در تركيه به شماره 1789 كه شادروان پيست و شش
صفحہ 26