============================================================
اه ب حسبيج* زمان سلطنت او هجوم سپاه مغول به فرماندهى چنگيزخان بر بلاد ماوراء النهر و خراسان ور و ويرانى و كشتار مردم آن ديار اتفاق افتاد. در اين هجوم بسيارى از دانشمندان اينو شهر يا كشته شدتد يا به هندوستان و عراق و شام پناهنده شدند در هندوستان بهترين ملجأ براى فضلا دربار ناصرالدين قباجه و دربار همين سلطان ايلتتمش پود و هر دودر بزرگداشت دانشمندان مي كوشيدند. از كسانى كه به دربار اين دو تن راه يافتهاند و سديدالذين محمد عوفى مؤلف لياب الالباب است كه ابتدا در خدمت ناصرالدين قباجهه بود و پس از مرگ او در سال 625 به دربار ايلتتمش رفت و كتاب معروف جوامع الحكايات را به نام او تآليف كرد.
.از كسانى كه از ماوراء النهر گريخته و به دربار ايلتتمش رفته بودند يكى هم مترجم فارسى كتاب الصيدته يعنى ابوبكر على بن عتمان بن اسفرا الكاسانى بوده است.
«كاسان» به گفتهآ بارتولد در تركستان (ترجمه انگليسى ص 162 به بعد) از شهرهاى فرغانه ماوراءالنهر است و در پنج فرسخى اخسيكث در كنار رودى به همين نام واقع ه است. به گفتهآ بارتولد اين شهر هنوز در كنار ويرانههاى كهن آن باقى است. يعقوب و (تاريخ، ج آ، چن 478) مى گويد كه كاسان (در زمان مهدى خليفه عباسى) مقر پادشاه فرغانه بود. اما كلمه «اسفرام كه نام جد مترجم فارسى است بى ارتباط با نام محلى در فرغانه به نام «اسبره» نيست (رجوع شود به ابن حوقل، ص 513 و 514). «اسبره» نام ««كوره» يا ناحيهاى از فرغانه بود كه شامل كوه د دشت ميشد و از شهرهاى ان وه طماخس و «بامكاخس» را نام مى برند. در اين محل اكتون دهى به نام ««اسفره) موچوده است (بارتولد، تركستان ، ص 141). در نامهاي جغرافيائى اتفاق مى افتد كه گاهى نام شخص بر يك محل داده ميشود و گاهى نام محل به يك شخص داده ميشودآ چناتكه در همين ناحيه شهرى به نام «مسكان» بوده است (بارتولد، ص 141)، و چنانكه مى دانيم مسكان يا مشكان نام شخص هم هست.
و از شرح حال مترجم فارسى صيدنه چيزى معلوم نيست جز آنكه به گفته خودش در اغاز جوانى به ديار غربت افتاده است ا(ص ك از مقدمه صيدنه فارسى) و در طلب دانش وه برامده است و سرانجام به دربار سلطان ايلتتمش راه يافته است كه «اشراف بلاد خراسان و ماوراء النهر خود را از سموم حوادث در ظل عنايت و كنف حمايت او آورده بودند، (ص 12) و اشارهاى است به فرار ارباب دانش از جلو سيل لشكر مغول.
مترجم مى گويد (ص 15) كه در مدت يكسال و نيم اقامت او در دربار ايلتتمش ور عده اى از شورشيان و گردنكشان به شومى مخالفت با سلطان جان خود را از دست و دادهاند. اين يك سال و نيم بايد ميان ساهاى 622 و 624 باشد، زيرا به گفتهآ قاضى بيست و پنج
صفحہ 25