============================================================
مينوى از آن عكسى براى كتابخانهآ دانشگاه تهران تهيه كرده است و درباره اين نسخه چنين ميگويد: «در نسخه مفنيسا اوراق 39 تا45 از جاى اصلى خود كه بين ورق 30 و 31 بوده است خارج شده، بعد از ورق 38 ورق 48 مى ايد. در ورق 133 پشت، ترجمة قسمتى از صيدنه تمام مىشود از باب الالف كلمه آب تا لفظ مو از حرف ميم مىرود..
اوراق مابعد آن گم شده است، جمعا 177 ورق است به خط نسخ زيز تحريرى و نسبة و كم غلط، به قطع خشتى. خواندن خط آن بسيار مشكل است چون غالب نقطهها را جا يه گذاسشته» ابررسيهائى.. ص 50 و 51).
شادروان مينوى متوجه نشده است كه در «ورق پشت 133» ترجمه همةآ صيدنه تمام . ميشود نه قسمتى از آن و در اين ورقه كتاب ديگرى شروع ميشود زير عنوان جو «خواص ادويه مفرده ازين كتاب صيدنه كه ذكر معرفت و هيات و منبت و ايراد؟ هر يك كرده است بر ترتيب حروف معجم از تصنيف بوريحان ترجمهآ قاضى جلال كاسانى».
آغاز اين كتاب از «آب داروه است نه «آب» و پايان آن قسمتى از فصل «مو» است كه در ورق 177 پشت يا «ب» است و بعد از آن باقى كتاب افتاده است.
و .اين قسمت دوم از ابوريحان نيست و مطالب آن در متن عربى صيدنه نيست زيرا اينو كتاب در خواص ادويه است و ابوريحان خود در مقدمهآ صيدنه گفته است كه به خواص ادويه نمى پردازد مگر آنكه حال و مقام او را ناگزير سازد و مى گويد ذكر خواص ادويه براى او ممكن نيست (زيرا طبيب نيست). بنابراين اين قسمت را كسى پس از ابو ريحان نوشته و به آخر نسخه الحاق كرده است، و اين شخص كه در عنوان كتاب «قاضى جلال جوهر كاسانى، ناميده شده است نبايد همان مترجم فارسى صيدنه يعنى ابو بكربن على بن عثمان كاسانى باشد زيرا اگر چنين بود مترجم اين لقب را براى خود در ترجمهآ فارسى صيدته وه ذكر مى كرد.
و در همهآ نسخههاى ديگر ترجمهآ فارسى كه در دست است و ايرج افشار در چاپ خود از آن استفاده كرده است اين كتاب دوم را داخل متن صيدنه كردهاند و مطالب آن را در ذيل هر يك از ادويه ذيل عنوان «خاصيت» آوردهاند و اين كار يكى از ناسخان بعدى وه بوده است كه خواسته است برخلاف اقرار صريح بيرونى، كه خواص ادويه را ذكر نمى كند، اين قسمت دوم را با كتاب او درآميزد. مزيت نسخهآ مغنيسا كه خط آن بدو بسيار مغلوط است اين است كه از نسخ ديگر ترجمه قديمتر است و اين قسمت دوم را كه شخصى ديگر از كتاپى منسوب به ابوريحان ترجمه كرده است در آخر كتاب جداگانه نوشته است و اين دليل محكمى است كه مباحث «خاصيت»ها در ترچمه فارسى جزو اصل بيست ر صفت
صفحہ 27