============================================================
چهارم هجرى مستقلا ميان ال بويه و سامانيان در سجستان حكومت كرده است. وفات اودر وه جوزجان در سال 1009/399 بوده است (شپولر در آيران در دورههاى نخستين اسلام ويسبادن 1952، ص 105 و 111 ببعد). كتاب الرسائل الطبيه او در رامپور و استانبول موجود است... آنگاه مؤلف به وصف نسخهآ تورعثمانيه 3578 مى پردازد و از مقدمهآ سجزى ووهر تقسيمات كتاب سخن مى گويد (تا ص 48). من در تعليقاتى كه جداگانه منتشر خواهد شددر . اين باره بيشتر سخن خواهم گفت.
ابن سمجون ابو پكر حامدين سمجون (از اطباى اندلس در قرن چهارم هجرى) را كريوف (ص 101 مقدمه) و سزگين (ج 3 ص 317) از منابع كتاب صيدنه شمررهاند. در حقيقت نام اين شتجون دو بار پدر صيدنهآ بيرونى آمده است (ذيل خزامى ش . 374 و لبنى ش . 396)، اما در هر دو باردر حاشيهآ نسخهآ خطى اصل (نسخهآ بورسه) آمده است و از اينجا ترديد حاصل مى شور كه هردو و مورد ممكن است از اضافات محمدبن مسعود بن الزكى غزنوى باشد. من درذيل «خزامى» به ور اين ترديد اشاره كرده ام. آنچه اين ترديد را تأييد مى كند اين است كه در ترجمه فارسى صيدنه نامى از ابن شمجون و گفته او تيامده آست و معلوم مى شود كه در نسخهآ صيدنه مترجم فارسى ذكرى از او نبوده است. . مر ابن سمجون به گفتهآ اين ابى اصيبعه (به نقل از ابو يحيى اليسع بن عيسى بن حزم دركتاب المغرب عن يحاسن اهل المغرب) الادوية المفرده را در ايام منصور حاجب محمدبن ابى عامروه متوفى در392 تأليف كرده است.
نام كامل كتاب ابن سمجون در آغاز بادليان اكسفورد (43 ع1320) چنين است: الجامع لاقوال القدماء والحدثين من الاطباء والمتفلسفين فى ادوية المفردة . نسخههائى از الادوية المفردة در استاتبول وحلب وموزهآ بريتانى و اكسفورد موجود است (سزگين ج 3 ص 317) .
من در باره منابع كتاب صيدنه در قسمت تعليقات كه انشاء الله به عنوان جلد دوم اين كتاب ور منتشر خواهد شد به تفصيل سخن خواهم گفت و انچه در فوق نوشته شد بعضى نكات مهم و يه ضرورى براى متن صيدنه بود.
آقاى دكتر صادق كيا استاد زبانهاى ايرانى دردانشگاه تهران لغاتى را كه در كتاب صيدنه از و.گويشهاى نقاط مختلف ايران آمده است زير عنوان وازههاى گويشى ايرانى در نوشتههاى ه بيرونى (تهران 1353 ه.ش.) منتشر ساخته است كه بسيار با ارزش است.
آقاى دكتر منوچهر آميرى استاد دانشگاه شيراز در كتاب فرهنگ داروها و وازههاى دشواريا تحقيق دربارهآ كتاب الاتبيه از متن عربى صيدنه و ترجمه فارسى ان بسيار نقل كرده پنجاه و پنج
صفحہ 55