347

============================================================

حرف الراءسيههة 456. رامك(1) .حمزه گويد او را رام(2) دارو گويند و رام انگيز نيز گويند يعنى داروئى كه نشاط و شادى انگيزد. ابوريحان گويد طريق(3) ساختن او آنست كه مقدارى مازوى ود سبز در هاون بكوبند چنانكه هريك او دونيم شود يا سهنيم و در كوفتن مبالغت ننمايند و در ديگ آهنين بريان كنند و دروقت بريان كردن بچوبين بجنبانتد تا نسوزد و بتدريج اتش مى كنند و ميجنبانند تا دسومت كه در وى بود نماند و بر همين نسق اتش مى كنند و ميجنبانند تا مازو درو بسوزد 2 سوختتى معتدل و چون سوخته شود او را در آب گرم تر كتند تا مرهم شود.

آنگاه مقدارى دوشاب مصرى را در موضعى بچوشانند تا منعقد شود و يه يندد.

آنگاه مرهم را درو تر كنند و در هاون اندازند و دستهآ هاون را در آب گرم تر ودر مى كنند و مرهم را در هاون ميمالند تا اجزاى او بهم سرشته شود و در و ماليدن او در هاون به آب گرم مبالغت نمايند و چون تمام سرشته شود صلايه پاكيزه بيارند و بروغن ياسمين صلايه را چرب كنند و مرهم را درو اندازند و دست را بروغن ياسمين چرب كنند و مرهم را قرص ها كنند و در سايه خشبك كنند و او را از گرد و دود نگاه دارند و دروقت حاجت بكار دارند. صاحب ور المشاهير گويد رامك پارسى است وتعلب از ابن الاعرابى حكايت كند كه رايك بكسر ميم نوعى است از انواع ادويه كه پارسيان او را رامك گويند و بفتح ميم. و ابن السكيت از فراء روايت كند كه رامك را عرب بفتح ميم و ه

Page 347