جنين كفتند ارباب معاني
جو بكشادند أبواب معاني
اكرناقل كلامي كرد انشا
بوجه نقل يابر وجه دعوى
اكرناقل بود در كفته خويش
ازو صحت طلب كن نى كم وبيش
بود تصحيح نقلش از كتابي
ويا از كفته عالي جنابي
كلامش ار بود بر وجه دعوى
دليل وحجتش بايد در آنجا
اكركويد بدعوائش دلائل
از آنجا نام أو كردد معلل
بداند هر كه أو از اهل راز است
بنقل ومدعي منع از مجاز است
بس انكه مي تواند كرد سائل
به تعيين منع اجزاء دلائل
درين هنكام سائل مي تواند
دليلش را كند منع مجرد
ويا بر منع خود كويد سند را
كه منعش مختفي نبود خرد را
مر اين را منع تفصيلي بود نام
جنين دارم من از استاد ييغام
وكر منعش بود بر وجه اجمال
بمنعش شاهدي بايد درين حال
مراين را منع اجماليش خوانند
وكرنه نقض تفصيليش دانند
وكردار ددليلش را مسلم
تواند كرد منع مدعي هم
كه من هم حجتى دارم در اينجا
دليلى مي توانم كرد بيدا
بيكديكر جو حجت عرض دادند
از ان نامش معارض مي شمارند
بيان شد آنجه بايد اندرين باب
خطا باشد جز اين در بحث وآداب
Shafi 15