============================================================
الخوز يا اطباى جنديشايوره در كتاب صيدنه بارها از «الخوز و «الخوزيه مطالبى نقل شده است. در نقل از آن وه گاهى «قالت الخوزه (ش 895 ذيل «كراث») و گاهى «قال الخوزم (ش 1064 ذيل «نيلوفر» وش 215 ذيل «تفاح») و گاهى «قال الخوزى» (ش 167 ذيل «بل» و 195 ذيل «بيش موشك (و گاهى فقط «الخوزى» بدون فعل (ش 494 ذيل «زرنيخ» و ش ه 890 ذيل «كرسنه») و گاهى «فى الخوز» (ش 364 ذيل «حى العالم» و يك بار «الحاوى عن الخوز» (ش 915 ذيل «كماشير») آمده است.
مقصود از «الخوزه همان اطباى مكتب جنديشاپور است كه از زمان خسرو انوشروان جه تا قرن سوم هجرى بزرگترين مركز طبى براى ايران و عراق بوده است و اطباى نامدارى به جهان اسلام عرضه داشته است. «فى الخوزه چنانكه پس از اين يه تفصيلجوه خواهد آمد كتاب يا كتابهائى را كه اطباى اين مكتب در داروشناسى و طب نوشتهاند بيان مى كند. اين كتاب يا كتابها بصورت جمعى و گروهى نوشته شده بود و چنين مى تمايد كه اگر همگى بر مطلبى متفق بودند در نقل از آن به «قالت الخوزه تعبير شده و اگر يكى از ايشان مطلبى خاص به خود اظهار داشته بود از گفته او به «قال الخوزى» تعبير شده است. نظير اين اختلاف در الحاوى رازى در مواضع متعدد و در ابن البيطار (شايد به نقل از الجاوى) ديده ميشود در اين باره لكلرك در تاريخ طب عربى (ج 1، ص 277) چنين مى گويد : «ما در ترجمه لاتيتى الحاوى پنجاه بار نقل از «الخوز» مى بينيم اما در كتابهاى ديگر تيز به اين كلمه برميخوريم. سراپيون بزرگتر (پدر) سه بار اين كلمه را آورده است (در ترجمة لاتينى) و سراپيون كوچكتر (پسر) 26 بار و ابن ماسويه 8 بار و ابن البيطار 44 بار و ابن سينا 13 پار و تذكرهآ سوئدى در مواضع متعدد.
اينكه سراپيون بزرگتر از «الخوز» نقل مى كند به ادوار نخستين طب عربى مربوط ميشود جوه يعنى به آغاز قرن نهم مسيحى، و از آين جهت است كه مساله اهميت و اصالت بيشترى پيدا ور مى كند. اقوالى كه از «المخوزه يا «الخوزى» نقل مى شود بسيار خشك است و اطلاعى دربارهآ آن جوه به ما نميدهد. خود كلمه نيز به شكلهاى گوناگون نقل شده است. در متن ابن البيطار و رازى ور (ترجمهآ لاتينى حاوى) تقريبا همه جا «الخوزه است و اما «الخوزى» نيز ديده مى شود. يك سوم منقولات در ترجمهآ لاتينى حاوى «الخوزى» است. ابن سينا هر دو صورت را دارد، آما معلوم نيست كه مقصود از آن نسيت است يا اسم سويدى همواره «الخوز» آورده است. ترجمه عبرى وهر الادويةالمقرده سرابيون همواره «الخوزى» دارد. تريمههاى لاتينى سراپيون پدر وپسر و ابن ماسويه پيوسته «الخوزيه است كه معلوم مى شود در اصل عبرى آن نيز چنين بوده است» چهل و چهار
Page 44