233

============================================================

ب ى بى پيى حرف الجيم 173 صهاريخت گويد جبلهنگ داروى هندى است و به توذرى سرخ مشايهت دارد و ز به هيأت از او خردتز باشد. و ابوجريچ گويد تخم او به تخم تباتى ماند كه عرب اورا خبه گوند و بعضى از او زرد باشد و بعضى سرخ و بمقدار خرد .

1. متقول از حاشيه منهاج البيان ورق ا2048. چتين است در اصل و شايد «جيلهنك». 3. مقصود از «مرمازريون ماره پر من معلوم نشد4. متقول از ترجمه فارسى صيدته (نسخ مغ ومب ومجما. در تسخه مج ومع جبلهتگ.

245. جبسين (1)02ن7 180 جبسين را بزبان رومى يبسين گويند و اورباسيوس گويد اورا عنقوس (2) خوانند و و ا عنقوس گچ را گويند كه تمام نرسيده باشد و قوت او بليغ نبود. ايومعاذ گويد جبسين به لغت رومى سپيده ارزيز را گويند. و ايوريحان تقرير ابومعاذ را تخطئه كرده است.

1. منقول از ترجمه فارسى (نسخ مغ ومب ومج). آ. اونوكس2602 246. جبلت (1) داروى مسهل است و معدن او اصبهان است. و ابن ماسويه گويد منبت او در زمين حبشه است ومسهل است مر زرداب و يلغم را.

1. منقول از ترجمه فارسى (نسخ مغ ومب ومج).

247. جبه(1)اقا5ل108856 ق60ق1 اسم(2) هندى است و او نوعى است از چوب در بلاد هند ولون اوزرد است ودر چ بعضى معجونها او را به كلكلانج(3) هندى تشبيه كردهاتد و بعضى جيم را به خاءيه تبديل كنند. حوي گويند خبه.

صفحہ 233