اي زبان توبس زياني مر مرا
چون توئي كو ياچه گويم من ترا
اي زبان هم آتش وهم خرمني
چند اين آتش در اين خرمن زني
در نهان جان أز تو أفغان ميكند
گرچه هرچه كوئيش آن ميكند
اي زبان هم كنج بي پايان توئي
اي زبان هم رنج بي درمان توئي
هم صفير وخدعه مرغان توئي
هم أنيس وحشت هجران توئي
Unknown page