============================================================
باشدته (تلبينه در متن عربى به صورت تنبينه در محلى كه حرف دوم بايد ن باشد قرآر گرفته است).
در پاسخ بايد گفت كه به شهادت غزنوى احمد بيهقى دستياز بيرونى نامهاى داروهاى ور گوناگون را جمع كرده و در متن نوشته بود و ابوريحان شرح و وصف آن داروها را در حاشيه داده بود احتمال ميرود كه احمد بيهقتى تلبيته را يه صورت تنبينه در متن نوشته يوده است و بيروبى مجال نكرده است كه شرحى درباره آن بنويسد مترچيم فارسى و صذه آن را از ابوحنيفه دينورى نقل كرده است. احتمال مى رود كه خط «مشوش و مقرمط ، ابوريحان در حاشيه خوانا نبوده است و از اين رو در نسخه بورسه نيامده است.
آقاى افشار مى پرسد: «آيا مترجم مطالب اضافى در متن فارسى را از مآخذ ديگرى آورده است2» 2 پاسخ مثبت است. مترجم مطالب اضافى را كه دربارهآ لغت است از تهديب اللغه تأليف آزهرى نقل كرده است و ابوريحان به گواهى قسمت هاى عربى موجود هرگز از ازهرى نقل نكرده است. و نيز مترجم مطالب ديگرى را از «منقول مخلص» و «امام الدين مغربى» تقل مى كند كه از اين دو نام در متن عربى ذكرى نمى شود. اين دوتن ناشناخته هستند.
مترجم در مواردى كه خواسته است بر ابوريحان از جهت لغت خرده بگيرد از «ازهرى» شاهد مى اورد آقاى افشار مى پرسد: «آيا مترجم آراء و عقايد خود را بر اين متن الحاق كرده است؟» پاسخ مثبت است، مخصوصا در مواردى كه مترجم خواسته است در لغت عربى اظهار وه داتش كند و بر ابوريحان ايراد بگيرد. مثلا پس از آنكه در مقدمه سخن بيرونى را در بارهآ معنى صيدنانى و صيدلانى ترجمه كرده است مى گويد: «و يكى از متبحران اين صناعت و چنين گويد كه شك نيست كه ابوريحان در رد اقاويل اهل لغت جرئت تموده است، اما از آنچ مذهب عرب است در تعريف انحراف كرده است و در بوادى بى سدادى قطع مراحل بى مرادى كرده..» (ص 24). پس از آن سخنان ابوعبيد و ثعلب را درباره صيدنانى تقل مى كند كه گفتهاند: «صيدنانى در لغت عرب جانورى است از جتسر وه جنبتدگان كه او در زمين از جهت خود خانه سازد و آن را بهوشد و پنهان كند و استشهاد آن در شعر اعشى نموده است در صفت شترى، و شعر اين است: و زورا ترى فى مرفقيه تجانفا نبيلا كبيت الصيدنانى تامك اى مرتفعا (در متن چاپى «ابن مرتفعا»له)، و ثعلب روايت مى كند از ابن الاعرابى كا هر سى و هو
Bogga 32