============================================================
حرف الجيم 184 گويند. و جنطيانا را بلغت رومى قنطيانى و غنطيانى گويند و بلغت هندى فاها ه گويند. و از ديسقوزيدس حكايت كردهاند كه او گفت پادشاهى بود كه او را يهد جنطين(2) ملك گفتندى و اول كسى كه اين نبات را بشناخت و خاصيت او معلوم كرد او بود و باين سبب او را به آن پادشاه تعريف كرده اند. و نيات او را برگ در غايت سرخى بود و ساق او ميان تهى باشد و جرم اودر زير دست نرم بود و بالاى او يه باندازهآ گزى باشد و سطيرى او باندازهآ انگشت بود و برگهاى او ازهمديگر دور بود ر واز ميانهآ نبات او به كرانه بيرون آمده باشد. و او را قمعها بود و ميوه او در تك آن و قمع ها پنهان باشد و بيخ او دراز بود چنانكه زراوند را و سطبر بود و تلخ باشد بطعم: ور ومنبت او بيشنر بر سرهاى كوه بود و در مواضعى كه اب بسيار باشد. و ايوجريج يبر گويد آنچه از روم يه اطراف برند از انواع جنطيانا هيات او آنست كه چوب ها بود جور از ساق و بيخ او درهم اميخته و سطبرى او نزديك باشد بسطبرى اتگشت و پپوست ه درخت ماند به هيات و ميانه جرم او از بيرون اوزردتر باشد ولون او نزديك است به لون زراوند و طعم او تلخ بود و از جملهآ انواع او آن نيكوتر است كه لون او سرخ وهر باشد و چوب او سخت بود. و خوزانه(3) گويد كه جنطيانا را داء الحية گويند و برگور اوبه برگ عدس ماند. و ابن ماسويه گويد جنطيانا دو نوع است. نوعى از اورومى ر است و اين نوع به هيأت مدور است و نوع ديگر پارسى است و اين نوع دراز وهر باشد . واز اين دو نوع رومى نيكوتر است.
1. منقول از تسخ خطى مذكور ترجمهآ فارسى. 2. در ترچمهآ عرى ديسقوريدس چنين است: يقال ان اول من عرف هذا الدواء جنطس ملك الامة التى يقال لها إللورين..» (شماره3 از مقاله سوم) . گنتيويس 1105عق پادشاه ناحيه وقوم ايليرى 111216 بود (از سال180 پيش ازمسيح تا 169)3. قطعا در اصل عربى «وقالت الخوز انه، بوده است كه مترجم ان را «خوزانه» خواتده است.
270. جندبيدستر111116 2/0/5 0111115 ع4651 يا 111ل1012قة خصى داية قصيرة القوائم شعره بلون شعر الذلق و منه ابيض يصطاد لجلده و خصيته
مخ ۲۴۹