نهجها أقفو فهذا لاحب
ليس روحي دون هذا الطائر
إنما الروح دليل الحائر
وداع كردن طوطى خواجه راو پريدن او
بك دويندش داد طوطى پر مذاق
بعد ازان گفتش سلام والفراق
خواجه گفتش في أمان الله برو
مرمرا اكنون نمودي راه نو
خواجه باخود گفت كين پندمنست
راه او گيرم كه راه روشنست
ناپیژندل شوی مخ