129

فصولونه له مثنوی څخه

فصول من المثنوي

ژانرونه

دست بوسش چون رسدا زياد شاه

گر كزيند بوس پا باشد گناه

شاهرا غيرت بود بر هر كه او

پا گز بيد بعد ازان كه ديد رو

غيرت حق بر مثل كندم بود

كاه خرمن غيرت مردم بود

أصل غيرتها بدانيدا أز إله

آن خلقان فرع حق بي اشتباه

شرح اين بگذا رم وگيرم گله

از جفاي آن نكار ده دله

ناپیژندل شوی مخ