============================================================
108 كتاب الصيدنة قى الطب و متن عريى است. آ. در اصل «حتحاث» و آن درست تيست. قال ابوحنيقة الجنجات من احرار الشجر وهو اخضر ينبت بالقيظ له زهرة صقراءء. السان العرب ذيل جش). 3. يومادران در حاشيه برهان قاطع محمد معين به نقل از گل گلاب گياه ديگرى است با نام علمى تل1آلللل86 0102 (جلد اول ص320). 4. قسمتهايى كه ميان دو علامت گذاشته است در اصل از و . ميان رفته است و ما بقريته ترچمه قارسى افزوده ايم. همچنين است قسمتههايى كه يا چند تقطه مشخص شده است. ك). تقل از نسخههاى مغتيسا وموزه بريتانى و مجلس. از اوردن نسخه بدلها ب كه مفيد چيزى نيست خوددارى شد.
147. براقه نوعى است از ادويه و او بيخ نبانتى است بعضى از او خرد باشد و بعضى از او ه بزرگنر و جرم او را تشنج بسيار باشد و اندك مزه بود و در دست زود شكسته شود و لون او به قسط مشابهت دارد و در طعم او اندكى تيزى و سوختن و وه خاريدن بود 148. پسباس(1) .)110/1 1132/05 1151 يحيى بن ماسويه گويد بسباس برگ جوز بوياست و جوز بويا در ميان برگى هودر باشد كه او را صيادنه و اطياء بسباس گويند بشبه جلى(2) در حواشى او آمده باشد و چون جوز بويا از درخت او باز كنند بسباس را ازو جدا كنند و خشكى گويد در بصره همچنين ديدم. و جماعتى از بازرگانان دريا كه تقات بودند چنين گفتند كه جوز بويا و بسياس از يك درخت آست و درخت اودر اقاصى بلاد هند بود و يكى از قصبات معدن او را سور(3) گويند. و حسنوه زنگانى گويد معدن بسياس در حدود زمين چاوه است و جاوه اول زمينى است اوه كه آن را عرب ارض الذهب(4) گويند يعنى زره و بسباس را يلغت رومينه راديقوس گويند و بسريانى بسباس. و در منقول مخلص اوردهاتد كه بسباسهو را بلغت يو نانى طريفوليا گويند و طريفولين نيز گويند. و فزارى گويد بسباس جو
Page 168