============================================================
حرف الياء 109 را اهل هند و سند جادوبوى گويند و بزبان پارسى سبزدار(5) گويند. و بعضى جه گويند او را بلغت هندى ابرسناروا گويند. و بقوت بسياس و جوز بويا يد يكسانند اما بسباس لطيفتر است و بسباس به برگى ماند كه در فصل تير ماه هوهر از درخت بريزد و بر يك موضع بماند و عفن گردد و باهم ديگر برگيرد و خشك شود و رنگ او بسرخى و زردى مايل باشد و هر كه او را بيند چنان جور داند كه برگ درخت با پوست او درهم آميخته است و چنانكه كبابه زيان را يه بگزد بسباس نيز زيان را بگزد و بسوزد و بولس گويد بسياس پوست درختى است كه از زمين هند نقل كنند و نگفته است كه او برگ درخت چوز بويا ج يده (6) است (3).
1. در كتب ادويه (مفردات قانون ابن سينا، تذكرهآ داودانطاكى، مفردات اين البيطار و غير آن) بسياسه آمده است. در ترجمه عربى ديسقوريدس (شماره 88 مقالة اول) زير عنوان «ماقير وهوالبسباسه، آمده است. اين قسمت از نسخ خطى مذكور ترجمة صيدنه نقل شد. 2. چنين هر است در نسخه موزه يريتانى. در نسخه مغتيسا «جنى»)، در تسخه مجلس «حنى». 3. ظاهرا مقصود سوباره يا سوفاره است كه شهرى اسبت. واقع در تانه از نواحى بمشى. زيرا كريموفى به نقل از كازرونى آورده است: قال الخشكى رأئته ياليصرة كذلك و اخيرنى جماعة من تجارالبحر ان جوزيوا و بسيباسة من شجرة واحدة و هى بيلاد سفالة الهند و قصبتها تسمي سوريا (كريوف 271). درباره سو باره رجويع شود به شرح ميتورسكى بر حدودالعالم (244245). 4. در اينجا اشتياهى رخ داده است كه سفاله يا سوباره هند را با سفالهآ افريقا يكى دانستهاند. اين سفاله افريقا است كه به زمين طلا معروف بوده است . مسعودى در مروج الذهب (در اخيار سودان) گويد: «و كذلك اقاصى بحر الزنج هو بلاد سقاله و اقاصيه بلاد الواق واق وهى ارض كثيرة الدهب» اين سفاله قسمت جنوبى موزامبيك پرتغال است (مينورسكى، كتاب مذكورص وه 472). راجع يه جاوه بايد گفت كه بعضى از جغرافى تو يسان قديم آن را مجاور آفريقاى شرق ميدانستند (مينورسكى 473). 5. سيزدار بايد محرف بزباز شكل ديگرى از بسباس ياشد. نيز رجوع شود به كريموف (271) كه به نقل از فولرس آن را بزبار با راى بى نقطه گفته است . 6.
آنچه چند سطر بالاتر از منقول مخلص نقل كرده است كه بسباسه را به يونانى طريقوليا و وهر طريفولين گويند ظاهرا اين دو كلمه بايد محرف از طليسفورون 000»دكات) يونانى باشد كه آن را به طاليسفر برگرداندهاند. اما ديموك (م91006) گفته است كه طاليسفر كلمه ساتسكريتى است: قاليسه پتره به معنى سرخدار ((60) (مايرهوف بر شرح اساء العقار صوه (21
Page 169