انتخاب فرمود، با هم " كفو " بودند، ولى اينك آنان " كفو " وهم شان أبي سفيان (وفرزندان أو) نيستند (1). ؟ ! (أغاني ج 17 ص 260) امثال اين داستان ويا داستانهائى كه اساسا " بر محور علم نسب ومعرفت انساب عرب ميچرخد وحاكي از توجه دقيق طبقات بالاى اجتماع بر آن علم است در كتب ادب وسير بسيار است كه بجهت احتراز از اطناب نقل حتى مختصري از ان را نيز روانمى دارم ولى خوانندكان طالب اطلاع بيشتر در اينباب بكتب مربوطه از جمله عقد الفريد " كتاب اليتمة في النسب " مراجعه فرمايند (ج 3 ص 312 الى 417). اولين كتاب انساب ابن النديم در مقاله سوم الفهرست ودر فن أول آن مقاله تحت عنوان " أسماء وأخبار الصدر الاول ممن أخذ عنه المآثر والانساب والاخبار " از هفده نفر " نسابه " نام ميبرد وتأليفاتى براى آنان ميشمارد كه در آن ميان يكى
---
(1) شوهر اول " رمله " دختر زبير عثمان بن عبد الله بن حكيم بن حزام بن خويلد، نوه عموى خود أو بوده وپسرش عبد الله بن عثمان شوهر جناب سكينه دختر حضرت سيد الشهداء صلوات الله عليه گرديد، واين زن بسيار متشخص ونامبردار است پس از اينكه خالد أو را بهمسرى گرفت بسيار پاى بند أو شد ومهر اين زن در دل خالد چنان متمكن وجاى گير شد كه خالد در مقام اظهار محبت وعشق خود با وباكمال وقاحت ميگويد: فان تسلمي نسلم وان تنتصري * يخط رجال بين أعينهم صلبا " وقطعه ء كه اين بيت در آنست آنچنان بسرعت در السنه وافواه راه يافت كه عبد الملك بن مروان خالد را سرزنش كرد وخالد بظاهر عقيده وگفته خود را انكار كرد، بعدها اين قطعه بصورت " تصنيف " در آمد ومغنيان مشهور دوره عباسي آنرا در محافل عيش ونوش ميخواند ندووا أسفا كه اين پسرك وامثال أو شاهزادگان مسلمانان ومالك رقاب واموال مسلمين بودند. (*)
--- [ 81 ]
صفحه ۸۰