============================================================
اغيخاء يتجتبو لدت ماف مصت خجم* جرف الياء159 باندازه كيك(9) جانوران باشند و چون شكافته حكشدي جستن گيرند ر چناتكه كيك و چون هوا در ايشان اثر كند بپزند. ديسقوريدس گويد درختو او بزرگ باشد و بدرخت انجير مشابهت تمام دارد و در سالى چهار كرته بارآورد و در ميانهه او دانه نياشد و از انجيرى كه عرب او را اصم گويد شيرين تر باشد و پخته نشود تا او را بكارد سوراخ نكنند و در طعم او حلاوتى در نبود و بآن جهت كه مزه او ضعيف است ديسقوريدس او را تين احمق گويد و ود .اين دليل كند برانكه طعم انجيرى كه او را عرب اصم گويد ضعيف ياشد زيرا چه نجميز را در طعم بر اصم ترجيح كرده است و گفته است نجميز با ضعف طعم از اصم زيادتست در طعم و انجير شام در طعم و حلاوت زيادتست خاصهر انجيرى كه در زمين رمله است از فلسطين. نيقولاوس(10) گويد نوعى از هوهر درخت آنست كه بار او دايم بر او باشد و منقطع نشود چنانكه انجير و منقطع شود چنانكه زيتون. و اپو ريحان گويد انجيرى كه او را علك بسيار بود و عسل بسيار او را شاه انجپر گويند و بر اين مقدار در تعزيف او زيادت نكرده ت است و گويد انجير كوهى كه نبات او بر روى زمين منفرش باشد مجاورت ا و هوه سودمند است درخت آنجير بستانى را چنانكه درخت كنار(11) مر دزخت زيتون را كه در يك موضع نشانده شوند. و انجير وزيرى را به ابن الزياته نسبت كنند ومنبت او در سامره بوده است در اصل و طايفهاى كه ميوه او را بديدند بفرمودند تا او را بانجير حلوانى وصل كردند و بعد از وصل چونوه انجير بارآورد او را بوزيرى تعريف كرده اند و از انجا او را ببغداد نقل كردند تجود و در بغداد نيز او را به وزيرى تعريف كردند. ابوحنيفه گويد سوقم(12) درختى ور بزرگست و ميوه او به انجير مشابهت دارد و جرم او صلب باشد و چون او را يهر به كف بمالند لون او بزردى مايل شود و نرم گردد و در طعم او به كمال رسد شيرين و اين نوع ميوهآ عظيم لذيذ بود و عادت آن باشد كه او را به نزديك
صفحة ٢١٩