كوشش بنى عباس در شناسائى علويان بمنظور تحت نظر داشتن دائم آنها بسبب وحشتي كه از اين شير بچگان داشتند بر صفحات تاريخ نقش بسته است. واين اصرار وپى گيرى شديد بنى عباس (وخصوصا " در دوران سلطنت أبو جعفر منصور وهادى ومهدى ورشيد ومأمون ومعتصم ومتوكل) در كشف هويت وتعيين مواليد ووفيات عليويان آنچنان فشار وآزارى بر اين خاندان جليلى عزيز وارد ميساخت كه در بعضى موارد سادات بزرگوار علوى هويت واقعى خود را از فرزندانشان وهمسر انشان هم مكتوم ميداشتند وبسا كودكان معصوم آن سادات گرامى ونوادگان خاتم الانبياء صلى الله عليه وآله كه خود نميدانستند كه كيستند وچه خون مقدسي در عروق آنها جارى است نمونه هاي اين اندوه وخون جگرى كم نيست، وحتى گاه كار بدانجا مى كشيد كه نوباوگان شجره مباركه ء مصطفوى ودوشيزگان خرد سال سلاله محتشم علوى با طالبي بعنوان كنيز " فروخته ميشدند " (رجوع فرمائيد كافى شريف باب مولد الصاحب عليه السلام - حديث 29 - فيمن باع صبية جعفرية كانت في الدار ج 1 ص 524). داستان جناب عيسى بن زيد بن علي بن الحسين بن علي بن ابى طالب عليهم السلام يكى ديگر از اين شواهد است - اين بزرگوار كه همراه بنى اعمام خود محمد نفس زكيه وابراهيم پسران عبد الله بن الحسن بن الحسن السبط عليه السلام قيام فرموده بود. پس از شكست آن قيام وكشتار هولناكى كه منصور دوانيقي وامراى لشكر أو از علويان وقيام كنندگان كردند، جناب عيسى توانست از مهلكه جان بدر برد عيسى تا آخر عمر همواره متوارى بود وبصورتي ناشناس ميزيست. وفقط يكى دو نفر از برادران وبرادر زادگان أو ميدانستند كه آن عزيز نازنين در بصره مختفى است وبرشترى در آن شهر آب كشى واز اينطريق امرار معاش
--- [ 86 ]
صفحہ 85