دين اند و اين نيز حجت قطعى است كه دروع همان اصول مقرره اصحاب مذاهب است پس در هر جزئيه حادثه قول امام را طلبيدن عوام را در مغالطه انداختن است لا حول ولا قوة الا بالله هدانا الله واياهم سواء الصراط.
اصل ثالث ما به النزاع نداء غائب و سماع موتى است بدان كه نجديان دهم مشرب ايشان نداء غائب به لفظ يا فلان يا تخاطب يا غائبان شرك اكبر مىنامند اگر به نيت حاضر بودن منادى باشد اگر چه روح مبارك حضرت رسول مقبول صلى الله عليه و سلم باشد امام غير مقلدين شوكانى در كتاب خود در الغضيد مىآرد تعظيم القبور و خطاب الموتى بالحوائج كفر باز در تطهير الاعتقاد صفحه 11 طبع فاروقى دهلى مىنويسد و من فعل ذلك بمخلوق من حى او ميت سواء كان ملكا او نبيا او وليا صار مشركا وان اخبر بالله وعبد نقل از سيف الابرار و بعض وهابيه فرق مىكنند مىگويند كه اگر نداء يا رسول الله عاشقانه باشد يعنى به غير ملاحظه سماع منادى جائز است و اگر به اين نيت باشد كه منادى يعنى رسول خدا صلى الله عليه و سلم مىشنود پس كفر است مؤلف گويد عفا الله عنه از اين طائفه كه فعل سلف صالح را شرك و فاعل را مشرك مىنويسند سوال است كه مراد شمايان از غائب كدام است آيا مراد غائب عن النظر است كه در ديدن شما نيايد يا غائب عن الوجود يعنى معدوم كه در حقيقت وجود نداشته باشد اگر مراد از آن شق اول است پس نداء شمايان به ذات پاك باريتعالى و تقدس اسمه نيز داخل مىشود كه منادى از نظر شما غائب است و به حكم كريمه لا تدركه الابصار ابصار مخلوق طاقت ديدار حضرت
Sayfa 45