Arapça Farsça Sözlük

Fuat Efram el-Bustani d. 1324 AH
4

Arapça Farsça Sözlük

فرهنگ ابجدى = المنجد الأبجدي

Türler

=الآية-

ج آي وآيات [أوي]: نشانه، علامت، عبرت، عبارتى از كتاب آسمانى؛

«آية الرجل»: شخصيت وقيافه مرد.

=آيد-

مؤابدة [أيد] ه: او را توانا ونيرومند كرد، او را تثبيت

واستوار كرد.

=آيس-

إيئاسا [أيس] ه: او را نااميد كرد.

=آيس-

إياسا ومؤايسة [يأس] ه: او را به نوميدى كشانيد.

=ائتاب-

ائتيابا [أوب]: بازگشت،- الماء:

شبانگاه به آب وارد شد.

=ائتج-

ائتجاجا [أج]: شعله ور شد،- ت النار: گرمى آتش زياد شد.

=ائتزر-

ائتزارا [أزر]: شلوار پوشيد.

=ائتدم-

ائتداما [أدم]: نان را با نان خورش خورد.

=ائتشب-

ائتشابا [أشب] القوم: آن قوم با هم آميزش كردند.

=ائتكل-

ائتكالا [أكل]: پاره اى از آن پاره ديگر را خورد،- ت النار:

شعله آتش افزون شد گويا پاره اى از آن پاره ديگر را مى خورد،- من الغضب: از سختى خشم سوخت.

=ائتلى-

ائتلاء [ألو]: سوگند ياد كرد.

=الائتلاف-

[ألف]: پيمان بستن ومتحد شدن؛ «وزارة ائتلاف»: كابينه ائتلافى.

=ائتلف-

ائتلافا [ألف] القوم: آن قوم گردهم آمدند،- معه: با او يكنواخت شد.

=ائتلق-

ائتلافا [ألق] البرق: برق درخشيد.

=ائتم-

ائتماما [أم] ه: بسوى او رفت، قصد وى كرد،- به: به او اقتدا

كرد، از او پيروى كرد.

=ائتمر-

ائتمارا [أمر] القوم: آن قوم با هم مشورت كردند،- القوم بفلان:

آن قوم براى كشتن فلانى با هم تبانى كردند،- ه: با او مشورت كرد،- الأمر وبه: دستور او را اطاعت كرد؛ «ائتمر بأمره»: به فرمان او گردن نهاد وفروتنى كرد.

=ائتمن-

ائتمانا [أمن] ه: او را امين خود شمرد،- ه على كذا: او را بر

چيزى امين نمود، وى را امانت دار چيزى كرد.

=الأب-

ج آباء [أبو]: از اسماء خمسه است.

### || اعراب اين اسمها با حرف است مانند «جاء ابوك، رأيت

اباك، مررت بابيك». ونيز براى منادى «يا أبى ويا ابت» گويند ومعناى آن پدر است؛ «تناقلوه أبا عن جد»: آن چيز را به ارث بردند، آنكه چيزى را بوجود آورد مانند «ابو الاستقلال»: بنيانگذار استقلال؛ «ابو الوطن»: پدر ميهن؛ «ابو الذرة»: مكتشف نيروى اتم، «بابي أنت»: پدرم فداى تو.

=أبا-

- إباوة وأبوة وأبوا [أبو]: پدر شد،- ه: او را تربيت كرد وپرورانيد؛ «ابوته واممته»:

براى او پدر ومادر بودم.

=أبى-

- إباء وإباءة [أبي] الشي ء: آن چيز را نپذيرفت، آن چيز را

نخواست، از آن چيز كراهت ورزيد،- الشي ء عليه: از آن چيز او را بازداشت، آن چيز را بر وى ممنوع كرد.

=أباء-

إباءة [بوأ] الشي ء وبالشي ء اليه وعليه: آن چيز را

برگردانيد،- القاتل بالقتيل: قاتل را كشت وقصاص كرد،- بالمكان: در آن جاى اقامت گزيد،- ه منزلا وفى المنزل: او را در آن منزل اقامت داد،- منه: از وى گريخت.

=الإباء-

[أبي]: نپذيرفتن، تنفر، عزت وبزرگى نفس.

=الأبابيل-

گروهها، فرقه ها، اين كلمه جمع است ومفرد ندارد؛ «طير أبابيل»:

پرندگان گرد هم آمده در پروازهاى پياپى.

=الأباجور-

مرادف (القباجور) وبمعناى اپاژور است (چراغ روميزى بزرگ).

=أباح-

إباحة [بوح] السر: راز را آشكار كرد،- الشي ء: آن چيز را اجازه داد.

=الإباحي-

آنكه براى خود وديگرى كارهاى حرام را اجازه دهد، آنكه پاى بند

مقررات نباشد.

=الإباحية-

عدم رعايت به قانون يا قواعد اخلاقى، مرادف (الفوضوية) بمعناى

پاى بند نبودن بمقررات است.

=أباد-

إبادة [بيد] ه: او را نابود كرد، آن را ويران كرد.

=الإبادة-

نابود كردن، ويران نمودن.

=أباديد تباديد-

[بد]؛ «ذهبوا اباديد تباديد»:

رفتند واز هم جدا شدند؛ «طير اباديد وتباديد»: پرندگان متفرق

واز هم جدا شده.

=أبار-

إبارة [بور] ه: او را نابود كرد، هلاك نمود.

=الأبار-

سوزن ساز، سوزن فروش، آنكه گرد نرى بر نخل خرما ريزد، كك كه

نيش مى زند.

=الأباشة-

من الناس: گروه هاى مختلف مردم، اوباش.

=أباض-

إباضة [بيض] ت المرأة: زن فرزندان سفيد زائيد.

=الإباط-

آنچه كه در زير بغل گيرند.

=أبال-

إبالة [بول] ه: او را به بول كردن واداشت.

=الإبالة-

جمعيت، گروه،- ت: يك بسته از پارچه محكم بافت كه پيچيده شده باشد. اين كلمه ايتاليائى است.

=الإبالة-

يك پشته از گياه وهيزم؛ «ضغث على ابالة»: بلائى كه روى بلائى آيد.

=أبان-

إبانة [بين] الشي ء: آن چيز را بريد وجدا كرد؛ «ضربه فأبان

رأسه من جسده»: با يك ضربه سر از بدنش جدا كرد، آن چيز را توضيح داد،- الشي ء: آن چيز روشن وآشكار شد.

=الإبان-

وقت، زمان؛ «هو فى ابان شبابه»: او در دوران جوانى است.

=أبأس-

إبئاسا [بأس]: سختيها بر او وارد آمد،- ه: سختيها را بر او

وارد كرد.

=ابتاض-

ابتياضا [بيض]: كلاه خود بر سر نهاد.

=ابتاع-

ابتياعا [بيع] الشي ء: آن چيز را خريد.

=أبت-

إبتاتا [بت] ه: آن را بريد،- الامر: آن كار را انجام داد،-

الرجل: آن مرد را خسته كرد.

=ابتأس-

ابتآسا [بأس]: بدبين واندوهگين شد؛ «لا تبتئس بما كانوا يعملون»: از آنچه كه

Sayfa 4