============================================================
292 كتاب الصيدنة فى الطب افاويه كه درو كتند رطل گل است كه اقماع او بيرون كرده باشند و يك اوقيه مصطكى و دو درم زعفران و عسل دو قسط و آب سه قسط. حتوي قسط(2) وعائى را گويند در عرب كه دروده رطل از موزونات بگنجد. و ازهرى گويد جه اهل شام خمر را رساطون گويند و ماوراء شام رساطون را نشناسند و گويد چنين دانم كه رساطون لغت رومى است كه در شام متداول شده بود.
و وليدين يزيدبن عيدالملك درينمعنى شعرى گفته است. شعرجوهز واق انما نشرب الرساطون صرف من اناء من الرخام عظيم 1. از نسخ خطى سه گانهآ ترجمهآ فارسى. رساطون چنانكه از معادل يوناتى و لاتينى آن پيداست به معنى شراب گل بايد ياشد. آ . والقسط مكيال وهو نصف صاع المبرد: القسط اربعمائة واحد و ثماتون درهما السان العرب ذيل قسط).
462. رصاص(1) 7717،012- لل31 سلمه از فراء روايت كند كه رصاص بفتح راء در استعمال عرب بيش از ه آنست كه بكسر راء. و تعلب از ابن الاعرابى روايت كند كه عرب رصاص را ه صرفان نيز گويند بحركت راء و در اينمعنى اين مصراع از شعر عرب ايراد كردهاند مصراع: آوصرفانا(2) باردا شديدا. و ازهرى از قتيبى روايت كند كه و ارزيز را در لغت عرب علابى(3) گويند به تشديد ياء و گويد درين روايت و متيقن نيستم. ورصاص را به لغت رومى كتيترين(6) گويند و بسريانى انكا گويند و بپارسى ارزيز گويند و بهندى ترون و اترو گويند و در اصل اطرون و آورده انست به طله و در لغت هندى طاء در نيايد. و ماتتيع كرديم نام او را به لغات هتدى و تقات ايشان چنان خبر دادند كه ارزيز را به لغت هندى ه راتك(5) گويند. و لغت هندى مختلف است و روا بود كه ترون و اترو در وى لغتى باشد . 1. از تسخ خطى سهگانه ترجمهآ فارسى. 2. در معنى صرفان در اين مصراع منسوب به زياء ملكهآ
Bogga 352