Qaamuus Carabi Faarsi
فرهنگ ابجدى = المنجد الأبجدي
Noocyada
=بين-
تبيينا [بين] الشي ء: آن چيز آشكار وروشن شد،- الشي ء: آن چيز
را توضيح داد،- الشجر: برگ درخت درآمد وسبز شد.
=البين-
جدائى، فساد، دشمنى؛ «ذات البين»: نسب، خويشاوندى، دوستى، پيوستگى؛ «تقطع بينهما»: دوستى آنها قطع شد؛ «سعى في إصلاح ذات بينهم»: در اصلاح وآشتى دادن آنها كوشيد.
=بين -
ظرف است بمعناى ميان؛ «بينا او بينما نحن نضرب»: ميان اوقات
زدن ما. كه در اينجا كلمه ى (اوقات) محذوف است وبجاى آن الف يا (ما) آمده است؛ «فيما بين»: در خلال، در ميان؛ «من بينهم»: در زمره ى آنها؛ «بين وقت وآخر»: از هنگامى تا بهنگامى ديگر.
=بين بين-
ميانه، بين خوب وبد. اين واژه مبنى بر فتح است.
=البين-
آشكار، نمايان.
=البينة-
ج بينات: دليل وبرهان؛ «البينة الظرفية»: دليل وثابت نمودن غير
مستقيم.
=البيوت-
[بيت]: چيز مانده وبيات مانند شير وغيره، كارى كه صاحبش به آن
اهميت دهد وشب را در انديشه ى آن بپايان رساند، اندوهى كه در دل انسان مانده است.
=البيوتات-
[بيت]: خانواده هاى معتبر،- التجارية: مغازه ها ونمايشگاههاى
بازرگانى.
=البيوض-
[بيض] من الطير: پرنده يا مرغى كه بسيار تخم گذارد ج بيض وبيض،
اين واژه بر جانورانى كه تخم گذارى مى كنند نيز اطلاق مى شود.
=البييت-
خانه ى كوچك.
=البييضة-
ج بييضات [بيض]: تخم ريز،- (ع ا): سلول تخمى ماده (زن).
Bogga 200