199

Qaamuus Carabi Faarsi

فرهنگ ابجدى = المنجد الأبجدي

Noocyada

=بين-

تبيينا [بين] الشي ء: آن چيز آشكار وروشن شد،- الشي ء: آن چيز

را توضيح داد،- الشجر: برگ درخت درآمد وسبز شد.

=البين-

جدائى، فساد، دشمنى؛ «ذات البين»: نسب، خويشاوندى، دوستى، پيوستگى؛ «تقطع بينهما»: دوستى آنها قطع شد؛ «سعى في إصلاح ذات بينهم»: در اصلاح وآشتى دادن آنها كوشيد.

=بين -

ظرف است بمعناى ميان؛ «بينا او بينما نحن نضرب»: ميان اوقات

زدن ما. كه در اينجا كلمه ى (اوقات) محذوف است وبجاى آن الف يا (ما) آمده است؛ «فيما بين»: در خلال، در ميان؛ «من بينهم»: در زمره ى آنها؛ «بين وقت وآخر»: از هنگامى تا بهنگامى ديگر.

=بين بين-

ميانه، بين خوب وبد. اين واژه مبنى بر فتح است.

=البين-

آشكار، نمايان.

=البينة-

ج بينات: دليل وبرهان؛ «البينة الظرفية»: دليل وثابت نمودن غير

مستقيم.

=البيوت-

[بيت]: چيز مانده وبيات مانند شير وغيره، كارى كه صاحبش به آن

اهميت دهد وشب را در انديشه ى آن بپايان رساند، اندوهى كه در دل انسان مانده است.

=البيوتات-

[بيت]: خانواده هاى معتبر،- التجارية: مغازه ها ونمايشگاههاى

بازرگانى.

=البيوض-

[بيض] من الطير: پرنده يا مرغى كه بسيار تخم گذارد ج بيض وبيض،

اين واژه بر جانورانى كه تخم گذارى مى كنند نيز اطلاق مى شود.

=البييت-

خانه ى كوچك.

=البييضة-

ج بييضات [بيض]: تخم ريز،- (ع ا): سلول تخمى ماده (زن).

Bogga 200