انساب نمى باشد، ولى شك نيست كه در ميان اعراب پيش از اسلام نيز به ضبط انساب اعتناء خاصى مبذول ميشده است وآنچه از ادب واشعار جاهلي ويا از سنگ نبشته هاي مكشوفه بخط مسند حميري (با اختلاف لغات ولهجات) در دست است مؤيد همين معنى است وبديهى است كه بسيارى از أنساب افراد وقبائل عرب جاهلي در ضمن همان اشعار آمده وتاكنون محفوظ مانده است. زيرا از آنجا كه در زندگانى بدوى عرب جاهلي، قبيله بزرگترين واحد اجتماعي وسياسي أو محسوب ميشده است چنين لازم مينموده كه افراد هر قبيله به مفاخر وسوابق وأسماء پدران ونياكان خود ودر جمله به " نسب " خويش آگاهى يابد وبا توجه به ندرت با سواد ونبودن كتاب در آن قوم. تنها فقط شعر بود كه متكفل اين مهم گشته واهل هر قبيله نيز با توجه بطبيعت خاص عربي صميم، وقوت حفظ شگفت انگيز خود همان اشعار را در خاطره ها محفوظ وزنده نگهميداشتند. وهمواره بدينطريق اصالت نژادى وصحت انساب خود را پاسدارى وبدان فخر ومباهات ميكردند، واز اين جهت دست كمى از ديگر ملل با سواد ويا " اهل كتاب " نداشتند. وبلكه با اعتماد بحافظه واستناد باشعار واسجاعى كه در سينه خود سپرده واز پدران به پسران ميرسيد (ودر اين امر نيازى به " سواد خواندن ونوشتن " نبوده انساب ومفاخر آباء واجداد خود را بخوبى ميدانستند وبدان تفاخر ميكردند، يعنى آنچه را كه اقوام ديگر بصورت مكتوب يا منقوش در كتب وطومارها والواح جاى داده وآنرا در گنجينه هاي پادشان ويا در معابد ومقابر ويا بر سينه كوه ها ودر دل خاك جاى ميدادند، اعراب آنرا در سينه خود جاى داده وهمواره در دسترس
--- [ 59 ]
Bogga 58