============================================================
ااا رفنشخله ناه تا خيت حرف الالف 89 118.ايردوبساناس ب20ا0001ن116100111له 111ل105116) فى ثبت الاسماء انه نوع من الهيو فاريقون. وقال حنين انه نوع من الداذى.
1. وصفى كه در اينجا براى اين نام ذكر شده است در الحاوى (شماره 59) در ذيل اندروسافس و اندروساخس آمده است: اتدروسافس و اندروساخسة اثبت هذا فى تيت الاساء لحنين انه نوع من الهيوفاريقون وهو المدن. وزعم حنين انه نوع من الداذى در ترجة فارسي «ايردوسياناس» است. كريموف آن را با اندروسامن = 11110011117 111 102ل87 8هه (ديسقوريدس مقاله سوم اشماره 149) يكى دانسته وذيل اندر وساماس اورده وى است. در اين البيطار زير نام ديگرى ثبت شده است. به هر حال صورت دقيق و درست ان معلوم نيست. ابوريحان حرف دوم اين كلمه را «دياء» ميدانسته است به دليل ذكر ان در اين رديف.
119. ايراماميز (1) قالت الخوز(2) انه اسم فارسى لشجرة اغصانها مثل الصوف.
1. غاققى از رازى وصف اين درخت را در ذيل ايذماميذ آورده است (شماره 99). 2. مقصود از خوز بايد پزشكان خوزستان يعنى پزشكان جنديشاپور باشد. رازى تيز از ايشان به عتوان خوزياد ميكند. مترجم فارسى صيدنه «قالت الخوز انه» را درست درك نكرده و ان را «خوزانه، خوانده و از پيش خود وجه نادرستى براى آن ذكر كرده است: «خوزاته زنى بوده است در غايت فطانت و حذاقت». چون «خوز» جمع است قعل آن مؤنث امده است.
ايذوسارون(1) ).(ا خللف70 ت16 [33ب) و قال جالينوس: لبزره حدان كحدى الفأس و طعمه مرمع عفوصة.
1. در اصل: ايذوتيارون و آن اشتباه است. ناسخ «سام را «نياه خوانده است . اين دارو همان است كه در شمارە124آ از مقالهآ سوم ديسقوريدس اترجمه عربى ديسقوريدس) تحته ايذوصارون ذكر شده است. رازى در الحاوى (شماره 69) اندروصارون آورده است. نام علمى وه اين گياه اقتباس از مايرهوف (غاققى شماره 43) است كه كريموف نيز همان را نوشته است. در قيدل واسكات در برابر آن: للات 101761 (بهانگليسى ل226-765).
121. ايارج(1) ت و ليس هذا من مفردات العقاقير واتما هومن المركبات والمعروف منه انه اسم جه
Страница 149