100

Маджди

المجدي في أنساب الطالبين

در فاصله نيم مترى از آن درب آهنى مشبك ومقفل ديگرى قرار داشت وبا تلفن بى سيمى كه در دست داشت (كه گويا نام اينجور تلفن ها " تاكى واكى " است) بمأمور ديگرى كه در داخل آن اطاق بود اعلام كرد كه بيايند. در را باز كنند وكارمندى پشت درب اهنين آمد وبا ملاحظة مأمور وپروانه ها ومطابقه پروانه ها با نسخه سومى ! ! از آن كه در نزد أو بود، وپروانه ء متعلق بمرا بمن داد. ونسخه دوم را بهمان مأمور باز گردانيد ومرا بداخل اطاق راه داد وبا أدب ورعايت نكات ظريفه أي كيف دستى مرا گرفت وگفت: هر گونه وسيله نوشتن يا بريدن يا كبريت وفندك ويا دوربين عكاسى كوچك در جيبهاى خود داريد آنرا بمن تحويل دهيد ولا ينقطع معذرت ميخواهى ميكرد وميگفت ببخشيد كه اين قانون است كه من آنرا اجرا ميكنم وضمنا " بدانيد خوردن ونوشيدن واستعمال دخانيات در اين قسمت ممنوع است. وسپس آنچه را از من گرفته بود در يكى از صندوقچه هاي قفلدار متعددى كه در قسمتي از ديوار كار گذاشته بود گذاشت وآنرا قفل كرد وكليدش را بمن داد وآنگاه مرا بطرف ميز مطالعه كوچكى كه شماره داشت وبر روى كارتي از پيش نامم بر آن نوشته شده بود برد وگفت اينجا جاى مطالعه ء شما است بر روى ميز چند مداد سياه تراشيده ويك دسته كاغذ سفيد وچند فورم چاپى ويكدسته كاغذ آبى رنگ ويك مداد پاك كن ويك مداد تراش ويك خط كش مدرج ويك چراغ مطالعه ويك ذره بين بزرگ چراغ دار ويك ذره بين كوچك معمولي وجود داشت وگفت ديروز كه عكس شما را بر روى پروانه ديدم وديدم كه چشم راستتان زير " شيلد " (بمعناي سپر كه مجازا " بر چشم بندهاى طبى كه بر روى چشم هاي جراحي شده ميگذارند اطلاق ميشود) است با خود گفتم شايد شما نياز بذره بين بزرگتر وچراغ دار داشته باشيد از اينرو آنرا هم براى تان

--- [ 101 ]

Страница 100