در أصفهان روايت كرد، پس جماعتي از قميين مانند أحمد بن محمد بن خالد وغير أو به أصفهان رفتند واز أو خواهش نمودند كه به قم منتقل شود قبول ننمود ودر أصفهان أقامت فرمود.
مؤلف گويد: از اينجا معلوم شد كه أهل أصفهان در آن أعصار غير امامى بودند بلكه از جاى ديگر معلوم شده كه در طريق نصب وعناد بودند پس أحاديثى كه در مذمت أهل أصفهان وارد شده محمول بر زمانهاى سابق است».
آنگاه سه حديث كه بر اين مدعا دلالت مىكند نقل كرده وگفته است:
«أحاديث مذكور وأمثال اينها تمام مخصوص همان زمانها بوده والا در ازمنه متأخره خصوص از زمانهاى سلاطين صفويه تا زمان ما بحمد الله بلده أصفهان قبة الإسلام ومحط رحال أهل ايمان وهميشه مركز علم وعلماء بوده وقبور شريفة بسيارى از أعاظم علما كه حصر نتوان نمود در آن بلده است».
اين مختصريست از شرح حال مؤلف كه محصل بيانات بزرگان شيعه است، مانند نجاشى وشيخ طوسي وعلامه حلى، وطالب تفصيل به مقدمه عربي مراجعة نمايد.
من از مفصل اين قصه مجملى گفتم* تو خود حديث مفصل بخوان از اين مجمل
هدف مؤلف
چون هدف مؤلف در اين تأليف آن بوده غارتهايى را كه بعد از جنگ نهروان به قلمرو أمير المؤمنين على (عليه السلام) وسرزمينهاى تحت تصرف أو از طرف معاوية شده است ياد كند آن را «الغارات» ناميده است واين نوع تأليف در آن زمان ميان أرباب سير وتواريخ متداول بوده حتى جماعتي مانند كلبى وأبو مخنف ومداينى ونصر بن مزاحم كه همه از مشايخ مؤلف هستند نيز هر يك كتابي در اين موضوع به همين نام گرد آورده است.
اگر چه غرض أصلى از تأليف اين كتاب ذكر غارات بوده ليكن چون مؤلف بسيار با اطلاع وپرمايه بوده ودر فن تصنيف وتأليف مهارت وتبحر تمام داشته در مطاوى اين كتاب ولابلاى أوراق آن مطالب بسيار ارزندهتر از اصل موضوع را
Страница 3