5 مه
ق
مخ ۱
============================================================
2 262462 م5
مخ ۳
============================================================
ل تم یادبود سی و پنجمین سال تاسیس مؤسسه مطالعات اسلامی دانشگاه تهران - دانشگاه مکگیل 14 دیماه 1347_4 ژانویه 1969
مخ ۵
============================================================
دانشگاه تهران رکر بین المللی گنتگری شدنها دانشگاه مکگیل تهران سایران مونترالکاناوا 193 ،111ص2م 431 ال 5 310 الاسلا تاه3 الا
22612-11 اناها2م2 12 122141 ام اجملرجملزاذالزانزین انچكامجلكهلج
به اهتمام کتر حسن مینوچهر-دکتر مهدی محقق مقدمه انگلیسی، دکتر شین نوموتو ترجمه فارسی، دکتر سید جلالالدین مجتبوی تهران 1383
مخ ۷
============================================================
سلسله دانش ایرانی مموعة متون ومقالات تحقيقی وترجمه زیرنظرم کتر مهدی محقق انتشارات مؤسسه مطالعات اسلامی دانشگاه تهران - دانشگاه مکگیل ابا همکاری مرکز بین المللی گفتگوی تمدنها) خیابان انقلاب، شارۀ 1076 تلفن 6721332-6707213 دورنگار 8002369، صندوق پستی 133_145-13، تهران تعداد3050 نسخه از چاپ دوم كتاب الاصلاح از ابی حاتم احمدبن حمدان الرازی به اهام دکتر حسن مینوجهر- دکتر مهدی محقق مقدمه انگلیسی، دکتر شین نوموتو رجمه فارسی، دکتر سید جلال الدین مجتبوی بتوگرافی. چاب و صحافی: سازمان چاب و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی خاپ و ترجمه واقتباس از این کتاب منوط به اجازۀ مؤسسه مطالعات اسلامی است.
شابکن28- 914-5552 بها:5000 تومان تهران 1383 ابو حاتم رانری، احمدین حمدان، - 322ق.
... الاصلاح تصنيف ابى حاتم احمدبن حمدان الرازى؛ به اهتمام حسن مينوچهر - مهدی محقق؛ ترجمه فارسی جلالالدبن مجتبوی؛ مقدمه انگلیسی شین نوموتو. تهران: مؤس مطالعات اسلامی دانشگاه تهران . دانشگاه مک گیل: مرکز بین المللی 1 گفتگوی تمدنها، 1383.
حهل ونه، 34،350 ص. - (سلسله دانش ايرانی. مجموعه متون و مقالات تحفیقی وترجمه، 56) 1521d:064-555226 عربی ففرستنویسی بر اساس اطلاعات فيپا 40004001 4d118d 160 113111020 4ل1 16841 -لةb -6ad. :ص.6 لاتينى شده کتابنامه به صررت زیرنویس.
نمایه.
چاپ دوم.
1. اسماعیلیه - عقاید. 2. کلام اسماعیليه. الف. محفق، مهدی، 1308 _، گرداورنده.
ب. مينوچهر، حسن، گردآورنده. ج. مجتبوی، جلالالدین، مترجم. د. نوموتو، شین 7413 ,0111040ل مقدمه نويس.
*. مؤسسه مطالعات اسلامی دانشگاه تهران - دانشگاه مکگیل. و. مرکز بین المللی گفتگوی تحدنها. ز عنوان عالف 15الف/226215 297/4176 کتابخانه ملی ايران 883-15405
مخ ۸
============================================================
سراغاز ای نام تو بهترین سراغاز بینام تو نامه کی کنم باز حمیدالدین کرمانی داعی اسماعیلی و حجت جزیره عراق مشرع سوم از کتاب خود موسوم به راحة العقل را اختصاص به یاد کتابهائی داده که پیش از آن کتاب باید خوانده شود و در آن میان مكويد: ".. وكتب جعفر بن منصور اليمن وغيره من شيوخ الدعوة المعروفين بسداد الطريقه مثل ابحاتم الرازي ومحمد بن احمد النخشبي وابو يعقوب السجزي وغيرهم رفع الله درجاتهم فی مابهم". او سپس اشاره به کتاب "الریاض" خود میکند و آن را چنین توصیف مینماید که این کتاب داوری میان شیخین ابوحاتم رازی و ابویعقوب سجزی است در آنچه که در کتابهای خود يعنى الاصلاح ابوحاتم رازی والنصرة ابويعقوب اختلاف پیدا کردهاند.کرمانی این مطلب را با تفصیل بیشتری در همان کتاب "الریاض" خود بدین گونه بیان داشته است: من چون دیدم که شیخ ابوحاتم رازی - رحمة الله علیه- آنچه را که از کتاب المحصول فاسد انگاشته اصلاح کرده و شیخ ابویعقوب سجزی -_رحمة الله علیه - صاحب محصول را یاری کرده و درستی گفتار او را شهادت داده است و مورد نزاع آن دو از فروع نیست که در صورت درستی اصول آن اختلاف در آن جایز باشد، و من شیخ ابویعقوب سجزی را در برخی از ایراداتش صادق و در برخی دیگر متحامل و نامنصف بر ابوحاتم یافتم و در برخی موارد سخن هر دو بدون نظام صادر گشته بود و نیز در سخن صاحب کتاب محصول در باب توحید و عقل اول در غیر آنچه که به فروع متعلق است سخنانی بود که بر شیخ ابوحاتم واجب گشت که آن را اصلاح کند و درباره آن سخن بگوید، بنظر چنین آمد که من سخن هر دو را در این کتاب نقل کنم یعنی هم سخن صاحب صلاح که به عنوان اصلاح آورده و هم سخن صاحب نصرت که به عنوان نقض یاد کرده است ذکر کنم تا آنکه درست از نادرست هر کدام آشکارگردد و معلوم شود که در موارد اختلاف حق باکدام یک از آن دو بوده است و همچنین یاد کنم آنچه را که ابوحاتم اصلاح آن را در کتاب المحصول مففول داشته است و آن از اصولی بوده که اختلاف در آن جایز نیست. من همه این مطالب را در این
مخ ۹
============================================================
كتاب الاصلاح كتاب أوردهام و آن را به كتاب الرياض فى الحكم بين الصادين، صاحب الاصلاح وصاحب النصرة موسوم ساختهام2 دکتر فرهاد دفتری در کتابی که تحت عنوان تاریخ و عقائد اسماعیلیه نگاشته به تفصیل از مسائل خداشناسی و انسان شناسی و جهان شناسی مورد بحث و فحص این چهار متفکر ایرانی که از آن تعبیر به "مکتب ایرانی" کرده است یاد کرده و درباره چگونگی بر خورد آراء و اندیشههای این چهار اندیشمند یعنی نسفی (- نخشبی) و رازی ( ابوحاتم) و سجستانی و کرمانی چنین بیان میکند: النسفی که سرآمد فیلسوفان دوره اسماعیلیان قدیم است، ظاهرأ نخستین داعی شرقی نیز هست که آرای خویش را به شکل مکتوب تبلیغ کرده است. وی کتابی عظیم به نام کتاب المحصول نوشت، و در آن چکیده عقاید خویش را اندکی پیش از استقرار خلافت فاطمیان یا در طی سالهای نخستین حکومت عبیدالله به رشته تحریر دراورد. از قرار معلوم نیمه اول کتاب المحصول محتوی بر عرضه یک نوع نظام مابعد الطبیعی نوافلاطونی بوده که النسفی خود واردکیش اسماعیلی کرده بود، و حال آنکه بخش دوم با هفت دور نبوت در تاریخ بشریت سروکار داشت. محبوبیتی که المحصول در میان اسماعیلیان مخالف، که در آن زمان چند رسالهای پیش در اختیار نداشتند، حاصل کرد ابوحاتم را برانگیخت تاکتاب کاملی به نام کتاب الاصلاح در انتقاد آن بنگارد. چنین به ظر می رسد که ابوحاتم، بخصوص، به اصلاح گرایشها و تمایلات اباحی که النسفی در کتاب خود اظهار کرده توجه داشته است. متآسفانه کتاب المحصول، که یک اثر مهم در ادبیات اسماعیلی بوده، باقی نمانده است، و اطلاعات ما درباره آن محدود به نقل قولها و اشاراتی است که در الاصلاح والرياض وچند اثر ديگر از آن يا بدان شده است. كتاب الاصلاح ابوحاتم كه هنوز چابپ نشده است و به صورت دستنویس باقی است. واکنش جانشین و مرید النسفی، یعنی ابویعقوب السجستانی، را برانگیخت و او کتابی اختصاصی به نام کتاب النصرة در دفاع از نظریات استادش در برابر حملات ابوحاتم الرازی نوشت. کتاب النصرة، که پیش از آنکه السجستانی به اردوی فاطمیان بپیوندد نوشته شده بود نیز گم شده، اما در کتاب الریاض، به صورت گسترده، از آن همانند الاصلاح مطالبى نقل شده است. اين كتاب در حقيقت از نظريات ابوحاتم الرازى دفاع میكند. کرمانی این منازعه را از نظرگاه رسمی دعوت فاطمی، که در زمان معز نظریات ابوحاتم را مورد آیید قرار داده و حتی از وی در تأکید ضرورت شریعت فراتر رفته بود، باز نگریسته است.3 شرح حال صریح و روشنی از ابوحاتم رازی در دست نیست و آنچه که در فهرست ابن ندیم و الفرق بين الفرق بغدادى والتبصير فى الدين ابوالمظفر اسفراينى ولسان الميزان ابن حجر عسقلانى و
مخ ۱۰
============================================================
سرآغاز کتاب النقض عبد الجلیل قزوینی رازی و جامع التواریخ رشیدی درباره او آمده سیمای روشنی را از او بدست نمی دهد و مفصل ترین اطلاعات درباره او همانست که خواجه نظام الملک در کتاب سیرالملوک آورده که استرن 6.1d. 216200 در مقاله خود تحت عنوان اولین ظهور اسماعیلیه4 از آن ستفاده کرده است و دیگران از جمله دکتر فرهاد دفتری در کتابی که پیش از این یاد شد و نوموتو در مقدمه خود برکتاب الاصلاح به آن ارجاع دادهاند.
سماعیل پوناوالا در کتابشناسی مکتوبات اسماعیلی خود که در سال 1977 در کالیفرنیا چاپ شده از منابعی که درباره ابوحاتم رازی میتوان استفاده کرد یاد کرده و آثار او را با ارجاع به سخههای خطى انها چنين برمی شمارد: 1 - كستاب الزينة في الكلمات الاسلامية العربية؛ 2 - كتاب الاصلاح؛3 -كتاب اعلام النبوة؛ 4 -كتاب الرجعة فى الرد على اصحاب الرجعة؛5 -كتاب الجامع فى الفقه.
از میان این کتابهاکتاب الزینة به اهتمام حسین بن فیض الله همدانی در سال 1957 در قاهره و چاپ دیگری در سال 1994 در صنعا از آن صورت گرفته، وکتاب اعلام النبؤة به کوشش صلاح الدین صاوی و خلامرضا اعوانی در سال 1356 هجری شمسی به وسیله انجمن حکمت و فلسفه در ایران چاپ شده است.
کتاب حاضر یعنی کتاب الاصلاح متجاوز از بیست سال پيش به وسيله استاد دكتر حسن مینوچهر بر اساس سه نسخه خطی تصحیح شده و تسلیم چاپخانه دانشگاه گردیده بود و دانشگاه بجز چند صفحه آخر بقیه را در یکهزار نسخه چاپ کرد و چون استاد متن را اعراب گذاری کامل کرده بودند بقول خودشان هزار غلط در آن مشاهده گردیده بود لذا به چاپخانه دستور دادند نسخههای چاپ شده را آز بین ببرند و یک نسخه را که با دست غلطهای آن را اصلاح کرده بودند به من لطف کردند که وسائل چاپ آن را در مؤسسه مطالعات اسلامی فراهم آورم. متأسفانه در این یک نسخه هم غلطهای فراوانی وجود داشت که در حدود وسع و امکان به تصحیح آن پرداخته شد و نامهای اشخاص و فرق و طوائف وکتابها و اماکن و اشعار و اصطلاحات و احادیث و ر اویات از کتاب استخراج و به صورت فهرست به آن ملحق گردید و همچنین از آقای دکتر شین نوموتو که در مؤسسه مطالعات اسلامی دانشگاه مکگیل کانادا از دانشجویان ما بودند و رساله دکتری خود را با راهنمائی آقای پروفسور هرمان لندلت درباره کتاب الاصلاح تحریر میکردند خواهش شد که بر پایه مطالعات خود مقدمهای به زبان انگلیسی بر کتاب بنویسند که آن مقدمه به و سیله استاد محشترم دکتر سید جلال الدین مجتبوی به زبان فارسی ترجمه و همراه با اصل به کتاب ملحق گردید و لازم اسست که مراتب سپاس خود را نسبت به هر دو اظهار نماید.
در تصحیح کتاب از سه نسخه استفاده شده که هر سه در همین زمانهای اخیر کتابت شده: نسخه
مخ ۱۱
============================================================
كتاب الاصلاح اول که به عنوان نسخه الف مشخص گردیده در سال 1313 نوشته شده و فیلم آن بشماره 1413 و عکس آن به شمارههای 6180/1 و 6180/2 در کتابخانه مرکزی دانشگاه موجود است. نسخه دوم که از آن به عنوان نسخه ب یاد شده در سال 1278 نوشته شده و فيلم آن بشماره 1507 و عکس آن بشمارههای 4087 و 2088 در همان کتابخانه نگهداری میشود. نسخه سوم یعنی نسخه ج که در سال 1351 به تحریر در آمده است و اصل آن در کتابخانه استاد دکتر حسن مینوچهر است و چنین به نظر میرسد که اصل نسخه اول و دوم در اختیار ایوانف بوده که فیلم آن را به دانشگاه اهدا کرده است.
هرچند کسانی که به تحقیق درباره کتاب الاصلاح پرداختهاند مانند دکتر فرهاد دفتری و دکتر شین نوموتو از میکرو فیلم و نسخههای تصویری کتاب استفاده کردهاند ولی نشر کتاب به صورت چایی مجال تحقیق و بررسی یکی از متون مهم اسماعیلی را برای کسانی که به بحث و فحص در اریخ مذاهب اسلامی و تاریخ اندیشه و تفکر در ایران میپردازند آسان میسازد. راقم این سطور بسیار مسرور است که کتابی را که از چهل سال پیش اهل علم در انتظار نشر آن بودند و کسالت استاد دکتر حسن مینوچهر موجب تآخیر آن شده بود به صورتی که ملاحظه میشود به جامعه علمی تقدیم میکند. و امیدوار است که با توفیق خداوند بتواند در فرصتی نه چندان دور مطالب کتاب را به فارسی مورد تحلیل و بررسی قرار دهد تا مورد استفاده دانشجویان گرامی قرار گیرد.
بعونالله تعالى وكرمه.
مدی قق ت ویح خرداد بب12 حدی دماوند،کوی درویشی 1. راحة العقل، حميدالذين كرمانى، قاهره دارالفكر العربى، ص22 2. الرياض، حميدالدين كرمانى، بيررت دارالثقافة، ص50 3. تاریخ و عقائد اسماعیلیه، دکتر فرهاد دفتری، ترجمه دکتر فریدون بدرهای، تهران نشر فرزان، ص171 4. ترجمه دکتر سید حسن نصر، مجله دانشکده ادبیات دانشگاه تهران، شماره 1، سال نهم 1340
مخ ۱۲
============================================================
ففرس فصول الكتاب 5. الجزء الاول، "يا ايها الذين آمنوا لاتدخلو بيوتا غير بيوتكم..." 23. الجزء الثاني، في اصلاح ما وقع من الغلط في الكتاب الذى قد جرى ذكره 23. فصل، في أن النفس لماكانت غير تامة صارت تحتاج إلى فوائد العقل ل 26. فصل، فأما الحركة والسكون فللحكماء فی ذلك رموز كثيرة 28. فصل، اياك واعتقاد القول بأن النفس غير تامة فی ذاتها وأنها تصير تامة يوما ما 28. فصل، إن الهيولى متولدة من الثانى وإنها لاتشبهه 32. غصل، في أن الأجزاء التى فينا هى أجزاء من الجوهر الاول 33. فصل، فى أن البشر أول مصور فی النفس وهو ثمرة فوائدها 34. فصل، فی أن العالم كله بما فيه ابدع من أجله 34 فصل، إن النفس عند انبعائها من العقل انبعثت تامة كاملة 37. فصل، إن الهيولى والصورة هما روح للحركة والسكون 40. فصل، إن العالم مواليده على اربعة اقسام 45. فصل، إن القضاء على السابق والقدر على التالى 56. فصل، فی الشرايع وما جرى الرسم به فی ذلك الكتاب 57. باب الفرق بين الشريعة والعزيمة والدور 64. فصل، من زعم أن أول النطقاء عليهم السلام لم يكن له شريعة فقد غلط 76. فصل، القول في باب الخط والعرصة وما توجبه الهندسة 79. فصل، إن اول النطقاء دعا إلى التوحيد دون العملا 82 فصل، فى أن آدم دعا إلى نفسه وإلى من بعده من البدو إلى النهاية 83 فصل، فی ما خص به كل واحد من اولى العزم اولهم آدم
مخ ۱۳
============================================================
كتاب الاصلاح 84 فصل، فی أن نوحا خص بإقامة الأساس وشرع الشريعة 88 جاء فی بيان قصص الانبياء من داود و سليمان وغيرهما إلى آخرهم 101. فصل، "و ان يونس لمن المرسلين"، كان أحد اللواحق 103. فصل، "اذ قالت إمرأة عمران" يعني أحد اللواحق 104. فصل، "هنالک دعا زکریا رته قال رب هب لی منلدنک..." 117. فصل، "هو الذى بعث فی الاميين رسولا منهم" فالاميين على اللواحق 122. فصل، "اقتربت الساعة وانشق القمر" فالساعة على الوقت المعلوم 123. فصل، "إنا ارسلناك شاهدا ومبشرا ونذيرا وداعيا إلى الله بإذنه وسراجا منيرا" 126. فصل، "آلم نشرح لك صدرک" أى انشرح له الجارى الذى كان قدر صدر عنه عند الامتحان بانقطاعه عنه 129. فصل، "أنا أنزلناه في ليلة القدر"، فليلة القدر على الأساس والقدر على التالىل الجزء الثالث، فی أن الشريعة عقد والعقد فرد 145. فی أن الطبع الواحد لايقع تحت الحس ما لم يكن يمتزج بالآخر 148. باب القول فی ثالث النطقاء عليه السلام 159. فصل، القول فی مزدك الذى قتله كسرى انوشروان 167. باب القول فی إسماعيل وإسحاق عليهما السلام 172. فصل، فی أن من تخلف عن إبراهيم وعكف على الأصنام...
178. فصل، فی إسماعيل وإسحاق، أحدهما ذبيح والأخر هو فدى له 183. فصل، فى تأويل الآية فی قصة إبراهيم عليه السلام: "فلما جن عليه الليل رأى كوكبا." الجزء الرابع، فی أن رابع النطقاء تم له من ظهور الكلمة ما لم يتم لأحد منهم 211. فصل، إن مراتب النطقاء على حسب مراتب حروفهم 221. فصل، وأما رابع النطقاء فكان مجدد الشريعة الاولى 227. فصل، أن رابع النطقاء اعطى من النصر على أعدائه ما لم يعطه غيره منهم الجزء الخامس فى أن خامس التطقاء اتحد بالكلمة من غير توسط صاحب الزمان 237. فصل، وانما قيل إن عيسى لم يكن له أب ونسب إلى امه..
241. فصل، وقوله: ".. كيف نكلم من كان فی المهد صبيا" فالمهد على اول الحدود 243. فصل، فی أن الخامس يشبه السابع لأنه غاب ورفع إلى السماء ثم يعود 249. فصل، فی أن المسيح عليه السلام لم يجمع له الانجيل ولا الف الشريعة ل
مخ ۱۴
============================================================
ففرس فصول الكتاب 253. فصل، فی أن المسيح عليه السلام ظهر بعد فراق جئته مرارا 258. باب قصة سليمان عليه السلام 273. فصل، فأما ما جرى من القول فى ذلك: إن قوله: ".. أنزل علينا مائدة من السماء" 278. فصل، فی تأويل الاية فى قصة المسيح فى هذا الباب 286. قصة سليمان عليه السلام 287. و أما ما جرى فى تأويل الآية: ". يا ايها الناس علمنا منطق الطير واوتينا من كل شي" 292. باب قصة ذی النون وهو يونس بن متی عليه السلام 351. فصل، إن الشك والحدث أكثره يكون من المستجيب لا من المستمع 306. فصل، فى أن يونس كان صاحب الزمان وكان متما مأمورا بالدعوة 303. باب فی قصة أيوب عليه السلام الجزء السادس فى شعيب ولوط ومن كان من أشباههما 312. فصل، فأما شعيب فإنه لم يكن أيضا متما بل كان مستودعا 324. فصل، فكانت هذه منزلة لوط قبل ظهور ابراهيم و منزلة شعيب قبل ظهور موسی...
الفهارس 332. فهرس أسماء الاشخاص 334. فهرس أسماء الفرق والطوائف 336. فهرس أسماء الكتب 336. فهرس أسماء الاماكن 336. فهرس الأشعار 336. فهرس المصطلحات 345. فهرس الأحاديث والروايات
مخ ۱۵
============================================================
مقدمه كتاب الإصلاح ابوحاتم رازى شین نوموتو ترجمه سیدجلالالدین مجتبوی
مخ ۱۷
============================================================
دو بحث و گفتگوی عقیدتی در نخستین دوره تاریخ تفکر اسماعیلی با خطمشی عقلانی ابوحاتم احمد بن حمدان رازی6، مؤلف كتاب الاصلاح که برای نخستين بار به صورت جديد چاپ شده است، در این مقاله عرضه میشود5. یکی از این دو بحث و گفتگو پیرامون مبارزه طلبی و دعائی متمرکز است که ابوبکر محمد بن زکریای رازی (متوفی 935/313) یا 4208665 در لاتین، یک پزشک برجسته و فیلسوف عقلی مذهب غیر اسماعیلی که علیه نبوت اظهار نظر کرده است6.
بحت دیگر با متفکرک از درون جمعیت اسماعیلی سروکار دارد به نام محمد تسفی، یا نخشیی (متوفی 942/343)، "بنيانگذار فلسفه اسماعيلی"7، يعنی فلسفه متأثر از طريقه نوافلاطونی.
چنانکه میدانیم، در قرن چهارم دهم، گروهی از متفکران اسماعیلی قویا تحت تآثیر فلسفه نوافلاطونی بودند، که مادلونگ (148061006 .) و هالم (4.1180a) آن را بهعنوان "حوزه يا مکتب ایرانی" معرفی کردهاند، زیرا فعالیت آنان در قلمرو ایران بوده است8. ابوحاتم رازی در و اقع غالبا همراه با نسفی و شخصیت نوافلاطونی مذهب برجسته دیگری، ابویعقوب سجستانی رمشهور در قرن چهارم ادهم)، در میان متفکران اسماعیلی ایرانی موسوم به "حوزه ایرانی" بهشمار امده اسمت.
کتاب الاصلاح شامل کاوشهای نظری ابوحاتم رازی است که نسفی همکیش خود را درباره موضوعات گوناگونی مانند جهان شناسی، روان شناسی، مردم شناسی، نبوت و غیره رد میکند.
این کتاب همچنین شامل نقل قولهای بسیاری از کتاب المحصول، یکی از کهنترین آثار فلسفی سماعیلی است که متآسفانه مفقود شده است. بنایراین متن جدیدالطبع ما یکی از نخستین * از آنجا که در این مقاله نام دو "رازی" مکررأ ذکر میشود برای پرهیز از اشتباه این رازی را ابوحاتم یا ابوحاتم رازی، و ابویکر محمد بن زکریای رازی را،رازی" یاد میکنیم.-م.
مخ ۱۸
============================================================
نمونههای بازمانده دلیل و مدرک فلسفه نوافلاطونی مذهب اسماعیلی در قرن چهارم ادهم را تشکیل میدهد.
مطالعات جدید غربی درباره ابوحاتم رازی تا آغاز دهه 1920 پدیدار نشده بود. دلیل آن، عدم دسترسی به منابع اصلی اسماعیلی بود: معتقدان آنها را حفظ کرده بودند لیکن از آنها با سعی و شتکار دور از دید بیگانگان تا آغاز این قرن به مثابه احتیاط کاری در برابر تعقیب و زجر و آزار دفاع میکردند. گزارش خود ابوحاتم درباره دیگر بحث و مجادله عقیدتی با رازی (208265)، اعلام النبوه يا نشانههای پیامبری، پایه و اساسی برای مطالعه مربوط به این متن درباره تفکر او توسط محققان غربی فراهم کرد10. کراوس (قد2.122) اجزائی از این اثر را به عنوان بخشی از طالعه 1936 خود درباره رازی به طبع رسانید11، و طبع و نشر انتقادی تمام متن در 1977 پدیدار اما الاصلاح برای محققان و دانش پزوهان لااقل تا طبع کنونی دشوار بود که آن را جدی بگیرند.
ایوانف (172209 .147) الاصلاح را با مقدمهای شتابان به صورت یک مقاله پوشش داد13، و پس از آن دیگر محققان آن را در دست گرفتند، لیکن همه آنان اجزاء متن را مطابق رشتهها و زمینه های علاقه خودشان تحلیل کردند. مثلا مادلونگ الاصلاح را به عنوان سند و مدرکی که جنبش قرامطه، یعنی کسانی که از مسیر اصلی جنبش اسماعیلی حدود سال 900 پس از آنکه پیشوای آنان خود را بجای مقام امامت اعلام کرد جدا شدند14. والكر (18781262 .:4 .20) و هالم ترجيح دادند که نخستين ظهور مذهب نوافلاطونی اسماعیلی در آن متن را دنبال کنند15.
اما هیچ کوششی برای مطالعه و نوشتن شرح تفصیلی الاصلاح در تمامیت آن به عمل نیامده است؛ و این بوضوح به علت فقدان یک چاپ انتقادی درباره تمام متن تاکنون است. ما حتی عکسی از این متن مهم در دست نداشمتیم. به منظور تشخیص و ارزیابی آن به طور دقیق تر، ضروری است که تمامی آن را مطالعه و تحليل کنیم. بدین سان مقدمه من برای این طبع جدید الاصلاح گامی بتدائی برای چنین طرحی است.
2. زندگانی ابوحاتم رازی درباره مؤلف الاصلاح چه میدانیم؟ ابوحاتم چگونه میزیست و چه سلوک و رفتاری داشت و فعالیتهای عقلانی وی در زمینه تاریخی عصرش چه بود؟ در این بخش خواهم کوشید تا بردین و حیات سیاسی ابوحاتم رازی روشنایی بیفکنم، در حالی که کار خود را بر منابع دست اول و بانزده
مخ ۱۹
============================================================
كتاب الاصلاح دست دوم که اکنون در دسترس است ابتناکنم. این شیوه به ماکمک خواهد کرد که تصویری روشن از ابوحاتم آنگونه که فرصت تحصیل و تلمذ و تحقیق و تتبع در عصر وی اکنون برای ما میتواند فراهم کند به دست اوریم. در این صورت میتوان امید داشت که در وضعی خواهیم بود که مسیر اصلی آراء مربوط به زندگی ابوحاتم رازی را مطالعه کنیم.
به رغم نقش مهم او به عنوان یک داعی (دعوت کننده یا مآمور) در تاریخ مذهب اسماعیلی، جزئیاتی چند از زندگی مؤلف الاصلاح یقینیاند؛ کمیابی منابع تاریخی اسماعیلی ما را ناگزیر میکند که بر منابع سنی دشمن و مخالف تکیه کنیم. حتی جزئیات مهم، مانند سال تولد و مکان مرگ وی از طریق منابع تاریخی برای ما شناخته نیست16. نام وی و نسبتش حتی در مفصل ترین گزارش فعالیت دعوت اسماعیلی (دعوت یا مأموریت یا سازمان مأموریت)17 در زمان او در ایران، یعنی سیرالملوک یا سیاست نامه نظام الملک، ذکر نشده است18. با وجود این، خلاصهای از شرح و بیان نظام الملک میتواند برای آگاهی اساسی سودمند باشد.
به نظر نظام الملك، فعاليت "دعوت" در ايران توسط شخصى بخلف، نام، که از طرف رهبر جنبش در آن زمان منصوب شده بود آغاز گشت19. این خلف در بخش فشابویه در ری ساکن شد20، و اعلام کرد که ظهور شخصیت مسیحایی (نجات دهنده) قائم منتظر نزدیک است. پس از او سرش، احمد، جانشین پدر شد، و او غیات را جانشین خود کرد، مردی که ظاهرا نقش مهمی در بیان تعالیم اساسی "دعوت" با دانش خود از قرآن و سنن نبوی ایفاکرد، و کسی که فرهنگ لغات و اصطلاحات فنی دینی، یعنی کتاب البیان، را نوشته است21. نظام الملک گزارش میدهد که این غیات از سوی مردم ری بنابر درخواست فقیهی به نام عبدالله زعفرانی با زجر و آزار و تعقیب ر وبروبود؛ و مجبور شد از این شهر به مرو رود (مروالرود) در خراسان بگریزد. وی در تغییر کیش امیر آن شهر، حسین بن علی مرورودی، موفق شد و خود این شخص بعد1 بسیاری از مردم خراسان را به "دعوت" رهبری کرد22. غیاث پس از بازگشت به ری از مرورود ظاهرا ابوحاتم نامی راکه در شعر عربی و روایت عجیب (حدیث غریب) دانا بود برای عهدهداری وظیفه "دعوت" م نصوب کرد. نظام الملک گزارش میدهد که مکان اصل و مبدأ ابوحاتم فشابویه بود، لیکن هیچ ذکری از سال تولد او نشده است23. اغلب محققان این ابوحاتم را با مؤلف ما ابوحاتم رازی یکی می دانند24.
در این اثنا، غیات با اعلام این که ظهور مهدی، منجی منتظر در ری، نزدیک و قریب الوقوع ست به تبلیغ خود ادامه داد. اما وقتی زمان پیشکوییشده بدون ظهور مهدی فرا رسید وی بی اعتبار و بدنام شد. و هنگامی که دروغ پیشگویی غیاث به زجر و آزار و تعقیب وی از جانب
مخ ۲۰
============================================================
مردم شهر منتهی شد، از ری گریخت25. میتوان حدس زد که در آن زمان ابوحاتم فوق الذکر نیزدر پخش وانتشار پیشکویی غیاث درباره مهدی تحت رهبری او درگیر بود.
بعد از این حادثه، یکی از نوادگان خلف از طرف مردم جمعیت اسماعیلی درری (جماعتی در رک) به سمت رهبر انتخاب شد. وی هنگام مرگش پسر خود، ابو جعفر کبیر را منصوب کرد. اما نظام الملک اظهار میکند که ابوحاتم ابوجعفر را از رهبری معزول و محروم کرد26. ابوحاتم همچنین داعیان را به طبرستان، گرگان، اصفهان، و آذربایجان فرستاد تا مردم آنجاها را به مذهب سماعیلی دعوت کنند. وی موفق شدکه کیش امیر یا حاکم ری، احمد بن علی، را که از919/308 ا924/311 حکومت میکرد و به سلسله سامانیان (آل سامان) ابراز علاقه و دلبستگی میکرد، تخییر دهل27.
پ س از آنکه سربازان و اسواران یوسف بن ابی الساج، که خاندانش از 892/279 در آذربایجان حکومت کرده بودند، ری را اشغال کردند و حاکم شهر را در 924/311 کشتند، ابوحاتم ری را به قصد طبرستان ترک کرد. در آنجا وی به شورش و قیام مردم برضد حکومت علی امام زیدی یوست28. وی که ظاهرا میکوشید تا از وضع و موقعیت برای "دعوت" بهره برداری کند، اعلام کرد که یک امام بزودی (به مدتی نزدیک) از دیلمان ظهور میکند. بنا بر اظهار نظام الملک این امر در مدت سلطنت مرداویج، مؤسس آل زیار واقع شد که در غرب ایران در 931/319 از رئیس پیشین خود علی در طبرستان و از رئیس جدید خود، یک رهبر گیلانی نیرومند، اسفار بن شیرویه، کسب استقلال کرد28.
اما ابوحاتم، بنا برگزارش نظام الملک، سرانجام اعتماد مردم طبرستان را به علت پیشگویی خود درباره ظهور امام، که ثابت شد دروغ است، از دست داد. وی خودرا ناگزیر دید که ازتوده مردم خشمگین بگریزد، و در تبعید و جلای وطن درگذشت30. بدین سان دوره زندگی او به طریقی همانند دوره سلف او غیات به پایان رسید. پس از ابوحاتم، عبدالملک کوکبی و اسحاق نامی فعالیت "دعوت" را برعهده گرفتند31.
تا جایی که به سال مرگ ابوحاتم مربوط است، برخی اطلاعات در گزارشی از ابن حجر عسقلانی، مؤلف فرهنگ زندگینامه لسان المیزان در دسترس است. این گزارش مربوط است به یک داعی اسماعیلی که ابن حجر به او به عنوان احمد بن حمدان بن احمد الور سامی ابوحاتم لیشی اشاره میکند. در اینجا نوشته شده است که احمد شخصی ادیب و فرهیخته بود با دانشی از زبان شناسی، کسی که حدیثهای بسیار میدانست. با وجود این، وی "یکی از مبلغان اسماعیلی" شد (صار من دعاة الاسماعيليه) و در 5/322-934 درگذشت32.
مخ ۲۱
============================================================
كتاب الاصلاح توصیف این "ابوحاتم" و حوزه تحقیق و تتبع تخصصی او با این امر مناسبت دارد که ابوحاتم رازی به عنوان مؤلف کتاب الزینة کتابی که حاوی تحلیل مربوط به لغت نویسی و زبان شناسی دین و صطلاحات کلامی است بخوبی شناخته شده و معروف بود3. لیکن چند مسأله و مشکل باقی مماند. مثلا سؤالهایی پیرامون اعتبار یکی گرفتن ابوحاتم در سیاست نامه با الرازی، مؤلف الاصلاح، کاملا توجیه نشده است. مقایسهای با دو منبع دیگر فارسی که آغاز "دعوت" را در ناحیه ری گزارش میدهند براعتبار این یکی گیری پرتوی میافشاند. جامع التواریخ رشیدالدین فضل الله (متوفی حدود 1318/718 و زبدة التواريخ ابوالقاسم کاشانی (متوفى حدود 8/738 - 1337) هر دویک رهبر "دعوت"، ابوحاتم، را با نسبت "الرازی" ذکر میکنند. رشیدالدین "ابوحاتم احمد بن حمدان الرازی" ذکر کرده و حال آنکه کاشانی "ابوحاتم بن عبدان الرازی ورسنانی6" یاد کرده ست24. به عبارت دیگر، این دو منبع اشاره میکنند که ابوحاتم رازی آنان و ابوحاتم گزارش نظام الملک نقش واحد را در زمینه واحد، یعنی نقش رهبری را در "دعوت" ناحیه ری ایفاکرده است، و بدین گونه دلالت میکنند که آنان یک شخص واحد بودهاند. با وجود این، از آنجا که در و اقع تاریخ این هر دو منبع پس از نظام الملک است، این امکان هست که آنها اساسا از گزارش وی یروی کردهاند و بنابراین تآیید مستقلی درباره آن تشکیل نمیدهند.
با عطف توجه به منابع پیشتر عربی در کوششی برای حل این موضوع، ما می یابیم که یک متن مهم کتاب شناسی، الفهرست، که ابن الندیم (متوفی 995/385 يا 998/388) آن را نوشته است نام بوحاتم ورسنانی را به عنوان رهبر "دعوت" یاد میکند، و نیز ابوحاتم رازی را به عنوان مؤلف الزينه والجامع ، تنها دو اثر از ابوحاتم، ذکر میکند35. با وجود این، این دو نام را در دو زمینه مختلف، یعنی ورسنانی را در شرح و گزارش خود از جنبش "دعوت"، و ابوحاتم رازی را در زمینه شرح حال مؤلفان اسماعیلی و کتابهای آنان ذکر کرده است. به علاوه ابنالندیم هرگز صریحا این دو شخصیت را به عنوان یک شخص واحد در نظر نمیگیرد. متن عربی دیگری و جود دارد، الفرق بين الفرق عبدالقاهر بن طاهر بغدادى (متوفى 1037/429)، كه در زمره شرح حالنويسی بدعت گذران است، تاریخ آغازین "دعوت" را مورد بحث قرار داده است. بدبختانه، این متن مهم کمک اندکی به حل مشکل ما مینماید، زیرا فقط نام "ابوحاتم" را ذکر میکند36. بنابراین موضوع یکی گرفتن ابوحاتم در سیاست نامه با الرازی مؤلف بدین سان به رغم موجه نمایی ابتدائی، خیلی جا برای بحث بیشتر دارد.
* ورستان به گفته یاقوت از قراء سمرقند بوده است. اما به نظر استرن "ورسنان" نام دهکدهای در ناحیه فشاپویه است. رجوع شود به یاددانمت شماره 28._م.
مخ ۲۲
============================================================
علاوه بر مسأله زندگی ابوحاتم رازی، باید توجه کنیم که همچنین مشکلاتی در اطراف تاریخ "ادعوت" در شمال غرب ایران وجود دارد. بدین گونه، برخی فهرستهای داعیان را که رشیدالدین و کاشانی فراهم کردهاند با کتاب نظام الملک متفاوت مییابیم. رشیدالدین نامهای داعیان پیش از سلف بی فاصله ابوحاتم، جعفر محروم نامی، را ذکر نمیکند37. کاشانی در فهرست خود نام منصور حلاج را که یاد آور یک صوفی بزرگ حسین بن منصور حلاج است میگنجاند28. جالب توجه است که ابن النديم، که زمانی خيلی پيشتر نوشته است، مردی به نام "حلاج القطن" يا "پنبه پاککن" را به عنوان نخستین داعی در نواحی ری، آذربایجان و طبرستان ذکر میکند24. چنانکه لویی ماسینیون (2.1425517010) اظهار میکند اتهامی برضد این حلاج توسط تشکیلات سنی در بغداد واردکرده بودند که وی دعوی قرمطیان را برای قائم منتظر اعلام و تبلیغ میکرده است20.
ممکن است این اتهام مؤلفان سپس تر نظیر ابن الندیم وابوالقاسم کاشانی را رهنمون شده است که نام حلاج را در فهرستهای خودشان درباره نخستین داعیان درج کنند.
اینک اجازه دهید به مسأله زندگی ابوحاتم رازی برگردیم. به راستی وی تا چه اندازه خود را در جنبش قرمطیان درکیر و مشغول کرده است؟ ماد لونگ تصویری از ابوحاتم رازی به مثابه یک رهبر فعال جنبش قرمطیان در جایی که اکنون غرب ایران است ترسیم میکند. بنا بر نظروی، فعالیت "دعوت" ابوحاتم مربوط است به اعلان عنوان مهدی درباره یک جوان زرتشتی اصفهانی در بحرین در 931/319، و یأس و ناامیدی بعدی در میان قرمطیان هنگامی که معلوم شد که این مرد یک منتظر و مسیحای (نجات دهنده) دروغین است41. در برخی منابع اصلی گزارش ابوالقاسم کاشانی را درباره مطابقت ابوحاتم با رهبر قرمطیان بحرینی، ابوطاهر جنابی، ملاحظه میکنیم. یک متکلم بزرگ معتزله، قاضی عبدالجبار همدانی (متوفی 5/415-1024)، نام ابوحاتم بن حمدان الرازی الکلابی را در میان داعیان قرمطیان ذکر میکند، کسی که ابوطاهر را برای آنکه اقتدار و اختیار خود را تسلیم مهدی دروغین نموده بود محکوم کرده است22. به علاوه مادلونگ با تکیه به منابع گوناگون ادعا میکند که ابوحاتم رازی "این پیشگویی را انتشار داده که ظهور مهدی در 928/316، که از لحاظ اختربينی به عنوان سال قران زحل (کیوان) و مشتری محاسبه شده بود، اتفاق خواهد افتاد23.
ارتباط میان ابوحاتم و نهضت قرمطیان که مادلونگ اظهار میکند به نظر موجه مینماید. با این و صف، چند امر جزئی باید توضیح داده شود. آیا ما میتوانیم پیشگویی فوق الذکر درباره ظهور هدی را در بیان نظام الملک از ابوحاتم بیابیم؟ یک حادثه مشابه ممکن است نظر ماد لونگ را اثبات کند. در بیان نظام الملک، در طی دوره "دعوت" ابو حاتم در غرب ایران تبلیغات پیشگویی، ظهور
مخ ۲۳
============================================================
كتاب الاصلاح یک شخصیت مسیحایی را در دو موقع منتشر ساخت. بار اول اعلان غیاث درباره ظهور مهدی بود. بار دوم، خود ابوحاتم پیشکویی خودرا درباره آمدن "یک امام" در طبرستان منتشر ساخت.
دروغ بودن هر دو پیشگویی چنانکه در گفته بالا دانستیم اثبات شد.
یکن، در شرح نظام الملک هیچ دلیل و مدرک واقعی برای اثبات گرفتاری ابوحاتم در تبلیغات یرامون پیشگویی غیات وجود ندارد: ما فقط میتوانیم حدس بزنیم که وی احتمالا مشغول و درگیر چنین تبلیغاتی تحت رهبری غیاث بوده است. و درباره استفاده ابوحاتم از لقب "امام" به جای "مهدی" چه میتوان گفت؟ در واقع این امر بالضروره امکان این را که وی آمدن مهدی را یشگویی کرده است نفی نمیکند. مطابق عقیده و آموزه مذهب اسماعیلی آغازین، مهدی- قائم هفتمین امام از عصر پيامبر اسلام محمد [ص] أست.
درباره فعالیت ابوحاتم در طبرستان نظام الملک مینویسد: "کار وی با آنان در روزگار مرداویج ردر ایام مرداویج) در حال پیشرفت و ترقی بود43. چنانکه پیش از این ذکر شد، مرداویج پس از 930/316 قدرت مستقل به دست آورد، یعنی از لحاظ اختربینی بعد از سال پیشگویی شده 928/316اما پیش از اعلان مهدویت جوان اصفهانی و نومیدی بعدی در 931/319. این ترتیب تاریخی به نظر میرسد با طرح و اندیشه مادلونگ که ابوحاتم ظهور مهدی را پیشگویی کرد و سرانجام با اعلام دروغ مهدویت اصفهانی سرخورد و از اشتباه بیرون آمد، تطبیق میکند.
با وجود این، یک مشکل کوچک دیگر باقی میماند. نظام الملک مینویسد: "وقتی آنان (یعنی دیلمیان) دیدند که زمانی را که وی (یعنی ابوحاتم) به عنوان ظهور امام پیشگویی کرده گذشته است، گفتند: این [مذهب]اصل و اساسی ندارد...".25 این عبارت حاکی از آن است که گذشتن زمان یشگویی شده به بی اعتباری ابوحاتم در میان پیروان دیلمی خود منجر شد. لیکن ظهور "مهدی" واقعا اتفاق افتاد*، ولی به رغم معتقدان سلطنت هزار ساله او، سلطنت و حکمرانی مخالف اصول وی مدت کوتاهی دوام کرد. بدین سان شرح نظام الملک در اینجا با طرح و نظر مادلونگ که پس از ثبات دروغ پیشگویی درباره مهدی، وی از پیروان خویش گریخت و خود را پنهان کرد، سازگار نیست. کدام فعالیت تبلیغاتی در شرح نظام الملک مربوط به واقعه مهدی دروغین در بحرین است؟
ظاهرا منظور نویسنده از این مهدی، عبیدالله بن محمد الفاطی العلوی امام و مؤسس دولت علویین در مغرب و جد فاطمیان مصر است. وی مدعی مهدویت بود و یسیاری از اصحاب خود را در مغرب پراکنده کرد تا ظهور امام زمان (مهدی) را بشارت دهند و مردم را بدو بخوانند. عبیدالله به مغرب رفت و در فیروان به سال 297 با وی بیعت کردند. وی پس از24 سال حکومت یه سال 322 ه در آنجا درگذشت. تولد او یه سال 259 هيود (الاعلام زركلی) . اسفراینی ابوحاتم را از پيروان عبيدالله المهدى خوانده است. گفته شده که ابوحاتم پیش از آنکه المهدی در قیروان به قدرت رسد از مغرب دیدن کرده است (همدانی، حسین، مقدمه الزينه، 26).-م.
مخ ۲۴