327

============================================================

رف الدال 247 1. براى تامهاى اين درخت و انواع ان در ايران رجوع شود به ثايتى: درختان وبرختچه هاى جوه ايران ص 381 به بعد 427. دراقن (1) / 217ل- 16706625 هوالفرسك. قاله الدمشقى. و قدمر تفسيره عند ذكر الخوخ . 1. در اصل: «درانق» و آن درست نيست. درافن و دراقينى كلمهآ يونانى به معنى هلو است رجوع شود به ذيل كلمة خوت 628. الدرمك دقيق الحوارى. قال ابن الرومي كالاعاريب لم يروا درمك الير فهم يكبرون خبزالشعير صهاربخت: و دشيش(1) احرش(3) دقيق فى الحنطة. المشاهير: الدرمكه كرمه(3)ادانه.

1. الدشيشة لغة فى الجشيشه السان العرپ ذيل دش) الجشيش والجشيشة ماجش من الحب السان العرب ذيل جش). 2. احرش كل شيء خشن السان العرب ذيل حرش) . ممكن است جرش پاشد مشتق از جرش الحب لم ينعم دقه (اقرب الموارد). اين قسمت با عبارت درستتر ه ديل دشيش خواهد آمد و احتمال ميرود گه به اشقباه در اينچا ذكر شده است. 3. در برهان ذيل كرمدانه و گردمانه گفته است كه تخم نوعى از مازريون است. دو ذيل گردماته گفته است كه معرب آن جردماتق است. بنابراين، من گمان مى كنم كه درست در متن گردمانه است و اين كلمه مركب است از گرده و مانه و گرده به معنى نآن و قرص نان است كه معرب آن جردق است و در مكه به معنى آرد نان است نه كرمدانه. كه تخم مازريون باشد، و به احتمال ديگر گرده مايه.

229. درونج 12117103 يا 8400017 لت11010 66ق118 يا.6 1190/20166 قطاع خشب و اصول حمر معقفة. وهو نوعان رومى فى قذ نواة الغبيراء،بجقه -2 الرازى: فى قد الياقلى يميل الى الصفرة كانه متشوك(1) والاخر احمر يجلب من

Page 327