============================================================
طرح میشود: که عقیده و آموزه پرداخته شده درباره قائم و زمینه آن، یعنی کل پیامبرشناسی در الاصلاح، پاسخ ابوحاتم رازی به وضع و حال دینی - سیاسی معاصر اوست18. با وجود این، حتی اگر این فرضیه بتواند به وسیله دلیل و مدرک محکم تآیید و تقویت شود، روشن نخواهد شد که چگونه و چرا ابوحاتم و همکیشان اسماعیلی او عناصر فلسنی، علمی یونانی- یونانی مایی و عناصر طبیعی- فلسفی را به عقیده و آموزه قائم و پیامبرشناسی وارد کردهاند.
اجازه دهید به سؤال اول برگردیم: آیا ابوحاتم، همراه با نسفی نظریه پردازی درباره عقیده و آموزه قائم را آغاز کردهاند یا نه؟ پاسخ دادن به این پرسش به علت کمیایی متون باقی مانده از زمان م قدم بر این دو متفکر، اکنون دشوار است. تفکر و تآمل درباره تطابق موجودات در جهان ما را متوان در متونی یافت که چنین فکر کردهاندکه لااقل تا اندازهای در دوره پیش از فاطمیان نوشته شده است، مثلا تفكر درباره اعداد، بيست و هشت حرف الفبا، و رابطه آنها با پیامبران19.
همچنین، تفکر و تأمل درباره تطابق عالم کبیر - عالم صغیر (جهان بزرگ - جهان کوچک) در ترسیم و نگارش ابوحاتم از نگاره جهانی پیامبر محمداصا، ریشه در دین و سنتهای عقلانی خاورمیانه از زمانهای پیش از اسلام دارد100. با وجود این، ورود عناصر فلسفی، علمی یونانی- یونانی مایی در پیامبرشناسی اسماعیلی میتواند حتی در آغاز قرن سوم [نهم اتفاق افتاده باشد، وقتی کتابهای ادبیات عقایدنگاری به انتشار و رواج یافتن آغاز کرده است. مثلا متن آمونیوس مجعول که ترجمه آزاد و ناتمامی از "انثادها" (نه گانهها) ی افلوطین تحت نام ارسطو، اتولوجیای ارسطاطالیس، یا الهیات ارسطو، است تآثیر زیادی بر أعلام ابوحاتم إعمال کرده است.
بحث من درباره مطلب "تاریخ مقدس" به نظر میرسد که پیشنهاد میکند که ابوحاتم از هر معرفت علمی در دسترس یونانی- یونانی مآبی یا معرفت فلسفی طبیعی برای حل مسائل مربوط به آن (تاریخ مقدس) بهره برداری کرده است. به عبارت دیگر این معرفت، مورد استفاده ابوحاتم قرارگرفته تا نظر مشترک اسماعیلی را درباره تاریخ نبوت توضیح دهد، یا لااقل شرح وی از اصول عقاید دینی باشد. در این معنی، اصل سوق دهنده او ظاهرا از عقاید اسماعیلی و امور "دعوت" گرفته شده است. اگر درستی این امر اثبات شود که وی به تنهایی این "عقاید" را متقدم دانسته است، در آن صورت ابتکار او به عنوان یک متفکر مشکوک و قابل تردید است. با وجود این، از آنجاکه ما المحصول نسفی را به صورت کاملش در دست نداریم، این مسأله باید برای تحقیق آینده باز و گشوده بماند.
Page 37