ويا ظهور آن دسته ء أي كه بنام " شعوبيه " در تاريخ گاه گاه ذكرى از آن بميان آمده است (1)، همين طرز رفتار ناشايست سلاطين بنى اميه وحكام دست نشانده آنان در نواحى مفتوحه نو مسلمان، وتبعيضات ناروا بر ملل غير عرب بود لكه هاي سياهى كه از دست همين سلاطين جائر وعمال وكار گذاران ستمگر منصوب از قبل آنان، بر اثر ظلم وبدرفتارى شان با ملل مفتوحه ومسلمانان پاكدل غير عرب، صفحات درخشان تاريخ فتوحات اسلامي را (وخاصة در خراسان وما وراء النهر) آلوده كرده است بسيار است. وهمين مظالم بوده كه مالا نقاب از چهره كريه سلطنت اموى برداشت واو را از " مشروعيت " ادعائي خود ساقط كرد وآن سلسله خبيثه وبنابر تفسير خاصه وتأويل راسخون در علم " شجره ملعونه " را كه برگ وبارى جز ظلم وجور بر
---
(1) در يكصد وپنجاه ساله ء اخير سخن را درباره " شعوبيه " بدر از اكشانيده اند وگويا در اين تتبعات وتحقيقات وتطويل بلا طائل كلام غربيان خصوصا غير از قصد قربت مطلقه ء علمي وكشف حقيقت محض، مقاصد مذهبي وسياسي وفرهنگى ديگرى هم دخالت داشته باشد. وباز اخيرا " در اين ايام كه ملت مسلمان ايران وسر سپردگان بأمير المؤمنين على عليه السلام وخاصة در ميان برادران مسلمان عرب ما با شدت فراوانى بفعاليت افتاده وبراى " هيچ " " هياهوى بسيار " براه انداخته اند. واز جمله: همان حرف نامربوط قديمي وغير منطبق با عقل واستدلال ومخالف با همه نصوص وشواهد تاريخي را كه اولين بار مستعمره چيان قرون هجدهم ونوزدهم بر سر زبان بعضى كم سوادان ويا مغرضان انداختند و" تشيع " را ساخته وپرداخته ايرانيان معرفى كردند دوباره بابوق وكرناهاى تبليغاتي از طريق امواج راديو وتلويزيون يا در سطور جرائد وكتب، از سر گرفته اند، والى الله المشتكى. اللهم انا نشكو اليك فقد نبينا وغيبة ولينا. (*)
--- [ 74 ]
صفحه ۷۳