حفظه الله وأرعاه ووفقه لما يرضاه بمشهد مقدس فرستادم تا ايشان وبرادر ديگرم كه گرچه بسال از بنده كمتر است ولى بديگر جهات جميعا " بر اين بنده مهمتر، يعنى حجة الاسلام والمسلمين آقاى حاج شيخ محمد رضا مهدوي دامغانى دامت بركاته آنرا با مراجع ومآخذ ديگر مقابله كنند، واز ديگر اهل نظر نيز صحت استنباط حقير را درباره مخطوطه كه همان " المجدي " است استعلام نمايند وخوشبختانه پس از مدت كوتاهى نامبردگان نيز بوسيله تلفن نظر مرا تأيد كردند ومزيد سپاسگزاريم بدرگاه باريتعالى جلت عظمته عموما "، وبجهت آنچه ذيلا معروض ميدارم خصوصا "، فراهم آمد، ولله الحمد. چند سال قبل ودر بحبوحه ء خشك وتر سوختنى كه دامنگير بعضى افراد وطبقات شده بود، اين ضعيف بمهلكه أي افتاد وبراى تخلص از آن به ذيل عطوفت بانوى بزرگ اسلام، وقهرمان پيروزمند كربلا وشام، حضرت زينب كبرى سلام الله عليها متمسك شد وخداوند متعال ببركت آن مخدره جليله قلوب بعضى از بندگان صالح ورجال مؤمن خود را متوجه حال ومعطوف وضع اين بنده فرمود تا أو را از آن مضيقه برهانند واز آن بليه مستخلص فرمايند - ورحم الله الماضين منهم وحفظ الباقين -. وگرچه خدا خواست كه آن شر مكروه صوري ومادى كه خود تقدير فرموده بود سبب خير محبوب روحي ومعنوي براى اين حقير گردد، اما اگر عنايت الهى بدان وسيله شامل حالم نميشد، بلا تشبيه، واستغفر الله مما أقول، بمقتضاى " لولا ان تداركه نعمة من ربه لنبذ بالعراء وهو مذموم " (آيه 49 سوره مباركه قلم) سرانجام كار، در آن گيرودار، معلوم نبود. پس از رهائى از آن مخمصه اين بنده آنچه را كه بصورت واجب مالى
--- [ 108 ]
পৃষ্ঠা ১০৭